۲ پاسخ

الان مخارجا واقعا بالا رفته
ما هم کلی قسط و وام داریم
ینی آسفالت شدیم
ولی اصلا رو در وایسی ندارم ، هر چی باشه همون رو درست میکنم
میخواد ماکارانی باشه، یا الویه یا هر چی

شاید شوخی کرده
یا بخاطر شرایطتتون میپرسه

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
مامانا بیاین یه قصه بهتون یاد بدم برا قندعسلاتون بگین قبل خواب
(میتونین اسامی رو عوض کنین یا حتی شخص بذارین جاش-من خلاصه میگم ک طولانی نشه😁)
یه شیر کوچولو بود شبا خوابش نمیبرد هی اینور میچرخید اونور میچرخید باز خوابش نمیبرد بلند شد رفت و رفت رسید به اقا فیله گف سلام اقا فیله ،اقا فیله گف سلام شیرکوچولو چیشده ؟،شیرکوچولو‌گف اقا فیله من هرکاری میکنم خوابم نمیبره میشه بهم کمک کنی تا خوابم ببره ؟،فیل کوچولو یکم فکر کرد و گف وقتی میخوای بخوابی لامپ اتاقتو خاموش میکنی؟،شیر گف نه حالا فهمیدم چرا خوابم نمیبره مررسی اقا فیله-شیر لامپ رو خاموش کرد و خابید هی اینور چرخید اونور چرخید دید خوابش نمیبره دوباره بلند شد رفت و رفت رسید به اقا گرگه ،گف سلام اقا گرگه (مث فیله احوالپرسی و توضیح ک خوابش نمیبره )اقا گرگه یکم فک کرد و گف لامپ اتاقتو خاموش میکنی؟شیر گف بله خاموش کردم اما خوابم نبرد اقا گرگه دوباره فکر کرد و گف وقتی میخوای بخوابی تکون هم میخوری شیرک گف بله هی اینور و اونور میچرخم اما خوابم نمیبره اقا گرگه گف برا همینه خوابت نمیبره نباید ایقد تکون بخوری شیرک تشکر کرد و رفت ایندفعه دیگ تکون هم نخورد ولی هرچی صبر کرد دید خوابش نمیبره دوباره بلند شد رفت و رفت رسید ب زرافه (احوالپرسی مث قبلیا و توضیح اینکه چکارایی کرده ولی خوابش نبرده)زرافه یکم فک کرد و گف وقتی میخوای بخوابی مامانت برات قصه و لالایی میخونه شیرک گف نه پس حالا فهمیدم چرا خابم نمیبره تشکر کرد و دوید رف پیش مامانش و گف مامان میشه برام قصه تعریف کنی تا خوابم ببره مامانش گف بله پسر/دختر قشنگم بیا رو جات بخاب تا برات قصه بگم لالایی بخونم و بخوابی (و لالایی اگ براش میخونین همونو بخونین براش)