سلام وقت بخیر، شب خواب میدیدم سزارین شدم همش میگفتم این بود سزارین ؟؟ من ک اصلا درد نداشتم میتونم راحت بدوم و ... نگا میکردم ب پانسمانم خوشحال بودم ک هیچی نمیفهمم از درد ، بعد پرسیدم منو ماساژ دادن؟؟ گفتن ن هنوز اونجا انگار آبجوش ریختن رو سرم میگفتم کاش وقتی بی حس بودم اینکارو میکردن و ...

۲ پاسخ

خدا کنه برا منم راحت باشه. خیلی میترسم . آستانه تحمل دردم صفره

من یه روز درد داشتم همش

مقالات مرتبط

زایمان طبیعی پس از سزارین
زایمان طبیعی پس از سزارین امکان دارد؟
بی‌حسی اپیدورال برای تسکین درد زایمان
بی‌حسی اپیدورال برای تسکین درد زایمان چیست؟
درد در سزارین دوم
درد در سزارین دوم کم است یا زیاد؟
زمان زایمان در سزارین دوم
زمان زایمان در سزارین دوم

سوال های مرتبط

مامان اَبرا مامان اَبرا ۲ ماهگی
من هفته پيش ني نيم بدميا اومد سزارين
وقت نميكردم زياد گوشي دستم بگيرم
الان اومدم يه سري از تجربه هامو بگم
اول اينكه سوند اصلا درد نداشت خيلي مسخره بود
دومي امپول بي حسي بود كه من درد داشتم موقع زدنش
و بعد كه بي حس شدم انگار يه حالت خواب و بيداري بودم بعضي از صداهارو ميشنيدم اخرم ني ني رو اوردن نشونم دادن بدم بردنم ريكاوري
ريكاوري كه بودم داشتم ميلرزيدم كه گفتن عاديه
و اخري هم اولين بار كه ميخواستم راه برم خوب بود زياد درد نداشت فقط سرم يكم گيج ميرفت كه گفتن عاديه و يه چيز شيرين بخورم
راستي من بيمارستان وليعصر رشت سزارين كردم اتاق وي اي پي گرفتم خوب بود
اها يادم رفت بگم شيافم خودشون برام ميزاشتن پانسمانم خودشون عوض ميكردن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آرتین💙❤️ مامان آرتین💙❤️ ۴ ماهگی
سلام مامانا💖💖
من دیشب خواب زایمانم رو میدیدم، اصلا هیچی نفهمیدم اینکه همه میگن برا اولین بار ک میخوای از تخت بیای پایین درد داری اصلا نفهمیدم سزارین هم بودم، از مامانم پرسیدم چیشد چجوری گذشت چرا هیچی نفهمیدم، گفت خوابالو بودی نفهمیدی وگرنه درد زیاد داشتی🥲🤣 واقعا هم خوابالو‌ام😂انشاالله ک خیر باشه❤️🤲🤲

#بارداری و زایمان
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۵ ماهگی
سلام خانوما من اومدم با تجربه سزارین اورژانسی
کیسه آبم پاره شد نصف شب رفتم بیمارستان سزارین بودم سزارین شدم
اصلا ازش غول نسازید لطفا من ترسو ترین بودم واسه سرما خوردگی هم نمیرفام دکتر اما سزارین حتی از آمپول زدن هم راحت تره🥹
من بی حسی اسپاینال بودم اصلا سوزن ک زد توی کمرم درد نداشت
وصل کردن سوند ادرار اصلا درد نداشت فقط،حس،میکردم دارن وصل میکنن
عملم حدودا ۱۵ دقیقه طول کشید
فقط چون ک اورژانسی بودم و هنوز قرص،آسپرین مصرف میکردم یه کمی خودم خون ریزی داشتم ک ب خیر گذشت
من بیمارستان دنا شیراز بودم بهترین پرسنل خوش اخلاق ترین با کیفیت ترین اصلا هر چی از،الان و رسیدگی بگم کم گفتم باید خودتون اینجا باشین تا باور کنید همه چی عالی خداروشکر راضی بودم و هستم و خواهم بود
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان رادوینم مامان رادوینم ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۴ سزارین
بعد از اینک به هوش اومدم ماسک برداشتن از صورتم اصلا پاهام حس نداشت‌اومدن ماساژ شکمی دادن ک اصلا نفهمیییدم اصلا. درد نداشت و من فقط ذوق داشتم بچمو بیارن میگفتم بچم سالمه دستگاه نمیره‌ خیلی خوشحال بودم با خوشحالی تمام‌ بردنم رو‌تخت‌دیگ‌و‌بخش
وقتی‌رفتم‌بخش‌ کم‌کم‌بی حسی‌ها‌پرید‌و‌لی چون‌مرفین‌زیاددزدن‌بهم‌همش‌خواب آلود بودم
تقریبا ۱۲ ساعت از زایمانم گذشت ک التماس میکردم بیاین سوند بردارین اومدن سوند در‌اوردن در آوردنش یکم‌سوزش داره‌ولی خیییییلی بهتر تو‌کردنشع
بعد دیگ راه رفتن بلند شدنش در حد مررررررررگ درد داره اصلا آسون نیست واقعا حس میکنید هفت لایه شکم پاره شده
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان امیر علی مامان امیر علی ۴ ماهگی
پارت سه☝️✌️
من خیلی از سزارین خاطره بدی تعریف کرده بودن همه میگفتن سخته لاغری جون نداری ولی رو یه پا وایسادم از اول انتخابم سزارین بود واقعا هم دردش چیزی ک خیال میکردم نبود خیلی کمه دردش در حد موقع های پریودی فقط درد دارم ماساژ شکمم نداشتم فقط تو ریکاوری ماساژ دادن ک من بیهوش بودم نفهمیدم اولین باریم ک از تخت اومدم پایین گفتن راه برو یه کم سخت بود ولی پرستارا کمک کردن ولی نسبت‌ ب هشت لایه شکم بریدن اصلا درد نداره و خیلی قبال تحمله البته برای من اینجوری بود آسون بود واقعا در صورتی ک همه میگفتن تو تحمل دردشو نداری چون آستانه دردم خیلی پایینه ولی درد سزارین واقعا برام قابل تحمله
فقط سعی کنید استرس نداشته باشید اگرم قصدتون سزارینه هیچ خاطره بدی تو ذهنتون ازش ثبت نکنید من هرکی میگفت درد داره بده اصلا محل نمیدادم میگفتم نه سزارین خیلی خوبه من سزارین میخام نزاشتم هیچکس منو پشیمون کنه
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان آقا هاکان مامان آقا هاکان ۸ ماهگی
سلام خانما
دیروز رفتم‌سونو بچه هنوز بریچ بود و طبق نامه دکتر هفته دیگه وقت سزارین دارم حالا ک‌این مدت همش میگفتم کاش سزارین بشم‌نمیدونم چرا توو دلم از سزارین ترس افتاده. از طرفی ب طبیعی هم‌نمیتونم‌فکر کنم🙁
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آوین مامان آوین ۳ ماهگی
تا قبل از سی هفته انگار ن انگار ک حامله بودم ۲۶ هفته بودم دوشبانه روز تو بیمارستان پیش شوهرم بودم عمل کرده بود ولی از هفته سی ب بعد ب کل عوض شدم انقد درد دارم وسنگینم دوستدارم ی خواب عمیق برم بعد ک بیدار شدم ببینم وقت زایمانمه😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
خانما واسه شما بعد سزارین بعد از اینکه اثر بی حسی رفت ماساژ رحمی انجام دادن من دیشب آنقدر درد کشیده بودم نتونستم بزارم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نخود مامان نخود ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت دوم 🍼👶
بعد از اتمام سرم پرستار ازم خواست ک بخوابم برای وصل سوند و هرکاری کردم گفتن قبل از اتاق عمل باید وصل بشه از شانسم پرستاره خیلی عنق بود مایع ضد عفونی دست ک الکل داره رو سیل داد رو بدنم ب شدت میسوخت موقع وصل سوند هم حسابی سوزش داشت و دردم اومد بغض گلومو گرفته بود پاهام یخ زده بود رفته رفته استرسم بیشتر میشد و میلرزیدم اونجا اجازه دادن همسر بیاد داخل منو بزاره تو ویلچر ک راهی اتاق عمل بشیم توی راهرو اتاق عمل همسر و فرستادن رفت بعد از ربع ساعت اومدن دنبالم بردنم تو اتاق تا چشمم ب اونجا افتاد قالب تهی کردم ب دکتر بیهوشی گفتم ک بیهوشم کنه اونم از عوارض بیهوشی گفت و اینکه تو شرایط خاص بیهوش میکنن آ اس آ خورده باشی یا مشکل دیگ ولی قول داد ک بعد از بیحسی داروی خواب آور بهم تزریق کنه درد بیحسی مث زدن سرم بود کم کم پاهام گرم شدن بعدشم دکتر تو دستم ی دارو تزریق کرد و خوابم برد وقتی بیدار شدم داشتن پانسمانم میکردن ک برم توی ریکاوری تا اینجا درد نداشتم تو ریکاوری دوتا سرم وصل کردن ک یکساعت اونجا بودم ب شدت سرد بود و میلرزیدم میگفتم بچم کو اونام گفتن خوبه حالش حالا میری میبینیش ..
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ابرا☁️☁️ مامان ابرا☁️☁️ ۴ ماهگی
سلام خانما من دیروز سزارین شدم
اومدم بگم اصلا انقدی ک میگن سوند که درد نداشت واقعا
آمپول بی حسی ک میزنن تو‌کمر رو من اصلا حس نکردم
فشار رحمی هم وقتی سر بودم دوبار انجام دادن ک من حس نکردم
بعد هم که سری رفت بخیه هام درد میکرد ک با مسکن و شیاف اوکی بود
اولین راه رفتن هم انقدری دردناک نبود
من واسه خودم غول ساخته بودم ولی اینطوری نبود هیچکدوم
فقط الان یکم شکم درد دارم انگار باد میپیچه تو رحمم
فقط همین
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت 3#
دکترم اومد و جلو دید منو بستن ب دکترم گفتم من هنوز میتونم پاهامو تکون بدم برا اینکه مطمن بشین بی حس شدم یکاری بکنید یوقت بی هوا نبرین گفت ن حواسم هست ولی وقتی داشتن شکممو برش میدادن متوجه شدم اما هیچ دردی نداشتم بعدشم دکتر سر دلمو فشار میداد و میگفت بیا بیرون دیگه فشار دکتر رو هم متوجه میشدم مدام ی خانومی بالا سرم میگفت چشماتو ببند حرف نزن ولی من همش یچی میگفتم یهو حس کردم چشام سیاهی میره و کل بدنم داره بی حس میشه ب خانومه گفتم یوقت نمیرم دکتر بی هوشی رو صدا زدن فشارم شده بود 4 سرمو همش میاوردم بالا و عق میزدم ولی خب خداراشکر بالا نیوردم بعدش یچی زدن فشارم اوکی شد و زیر سرمو اوردن بالاتر تو اون لحظه گفتن ک بچه بدنیا اومد وسالمه دخترخوشگلمو با پارچه پوشوندن واوردن جلو صورتم تا وقتی کار بخیه زدن و ماساژ دادن شکمم تموم بشه بچه کنارم بود بعدشم چندتا اقا اومدن منو از تخت اتاق عمل گذاشتن رو ی تخت دیگه و بردن اتاق ریکاوری اونجا پاهام بی حس بود ولی دلدرد داشتم اومدن ک ببرنم بیرون باز شکممو ماساژ دادن ک دردش زیاد نبود باز گذاشتنم رو ی تخت دیگه ک برم داخل بخش ی خانومی اومد شکممو ماساژ داد درد بدی داشتم و با داد زیاد ناله میکردم بعدشم بردنم تو بخش درد زیاد نداشتم و قابل تحمل بود شب وقتی شیفت عوض شد پرستار اومد شکممو باز ماساژ داد اونقد از درد جیغ و داد میکردم ولی فایده نداشت و محکم دستامو گرفته بودن خیلی لحظه بدی بود بعد اون شبچیاف استفاده کردم کلی گریه میکردمنصف شب هم اومدن سوند رو باز کردن ب هر سختی بود از تخت اومدم پایین راه رفتم
با همه سختیاش و درداش تجربه خوبی بود ♥️
امروزم پنجشنبه 21تیر 4روزه ک زایمان کردم خداراشکر حالم خوبه
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان محمدحسین وعلی مامان محمدحسین وعلی روزهای ابتدایی تولد
زایمان_۲
ساعت ۷ شب بود ک رفتم ان اس تی خدا خدا میکردم ک درد نشون بده منو بستری کنن حتی ب پرستار بخش میگفتم نمیشه کاری کنی درد نشون بده انقدر ک خسته شده بودم😂😂ت ناامیدی کامل ک الان میگن مشگلی نیس و... بودم ودعا ک خدایا بستریم کننن و فلان ک ان اس تی تموم شدو گفتن دردداری زیادم هس درصورتی ک حس نمیشد این دردا برگه رو بردن نشون دکتر بخش دادن وگف همین الان امادش کنیدبره اتاق عمل انقدر خوشحال بودم خودم رفتم پرونده هم تشکیل دادم و دیدم خیلی سریع همچی داره پیش میره و الان میبرنم اتاق عمل زنگ زدم ک وسایل بچه رو بیارید همه ت شک بودن چون قبلش بهشون گفته بودم دکترم گفته شنبه هفته بعد ک یعنی امروز باشه...
مامان بیبی مامان بیبی ۱ ماهگی
زایمان طبیعی اشتباه محضه اولش من خودم نخیلی طرفدار رایمان طبیعی بودم تااینکه امروز زاییدم و دیدم خیلی افتضاحه دیشب ساعت سه کیسه آبم ترکید رفتم بیمارستان تا ساعت ۱۱دردای خیلی شدیدی کشیدم یعنی تاحالا همچین دردی نکشیده بودم انگار داشتن بدنتو با چاقو تیمه تیکه میکردن بعد کلی درد و پنج سانت شدن گفتن جنین افت ضربان قلب پیدا کرده و سریع بردن سزارین اورژانسی ممی که فوبیای سزارین و داشتم خیلی خوشحال بودم ک سزارین قراره بششم و هی میگفتم تروخدا زودتر ببرید منو سزارین الانم خداروشکر با پمپ درد اینا خوبم من اگه برگردم عقب مستقیم میرم سزارین هرکی میگ طبیعی راحته الکی میگه گولشو نخورید من گولشو خوردم شد این وضعیتم🥴اگر برگردم عقب سزارینو انتخاب میکنم راحتت
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان هانا👼🏻 مامان هانا👼🏻 ۱ ماهگی
بعد ک به هوش اومدم ،چیزی ک من اصلاااا ازش آگاه نبودم اینه که تو سزادین هم مثل زایمان طبیعی شکمو فشار میدن که لخته ای چیزی نمونه داخل ،ولی من فک میکردم فقط تو طبیعی اینجوری و خیلی جا خوردم چون وااااااقعاا درد وحشتناکی بود ،فقط گریه و جیغ میکشیدم و میگفتم تورو خدا دیگ ب شکمم دست نزنین ،البته برام جالب ک از چند نفر سوال کردم بعضیا میگفتن ما این قسمتو اصلا متوجه نشدیم و بی هوش بودیم اما برای من کاملا حس داشت و دردو میفهمیدم و بدیشم این بود ک اصلا امادگی زایمان اونم سزارین نداشتم و ازین قسمتم بی خبر بودم ..
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 🌸NIHAN🌸 مامان 🌸NIHAN🌸 ۳ ماهگی
پارت چهار
رسیدیم ب اتاق عمل حتی وقتی میخواستم از رو ویلچر پیاده شم نمیتونستم ۳۰.۴۰ ثانیه درد کشیدم زود زود رفتم رو تخت نشستم ۴.۵ بارم انقباض داشتم دکتر میخواست امپول بزنه ب کمرم انقباضم ک شرو میشد میگفتم صب کن صب کن نمیتونم بی حرکت بمونم 😂🥲💔 بعد تمومی دردم گفتم زود الان دوباره شرو میشه ...عوض اینکه دکتر بگه زود دراز بکش اینا من میگفتم ۱.۲.۳. زود تموم کن شرو شه نمیتونم وایسم😂😂😂 خلاصه امپولو از کمر زد و دراز کشیدم از نوک پام تا زیر گردنم بی حس بود فقط سرمو و دستامو حس میکردم ، بعضیا میگفتن حرکت دستو حس کردن ...ولی من چیزی حس نمیکردم انقد خسته بودم دیدم دیگه درد ندارم زود خوابیدم انقد چسبید چون اصلا نتونسه بودم استراحت کنم خیلی خسته بودم زود زود بیدارم میکردن ک خانوم بیدار شو هی از صورتم میزدن فک میکردن حالم بده ولی من فقط خسته بودم😂💔
مشاهده ۱ پاسخ دیگر