۳۲ پاسخ

جون جون زیبای من تو فقط شلیک کن
وای مهشید به پست غذا هم رحم ندارن🤣

همیشه به خوشی زیبا❤️

مامان لیا جان درخواست دوستی میدین

چرا منو لغو دوستی زدی😐

چرا تایپیکای هرکدومتون باز میکنم میگه حذف شده؟یعنی دقیقا کجاش عیبه حذف شده
شما مهشید جان
شقایق جان
مهتاب جان
خوبهای گهواره این چرا هی گزارش میزنن

مهشید جان چرا همه پست هایی که میزاری گزارش میزنن
واقعا خجالت داره این جا هم که فقط از طریق فضایی مجازی هست حسادت میکنن
آدم عوقش میگیره از کاراشون و رفتارشون
مهشید جان آنقدر تاپیک بزار تا جونشون دربیاد

سلام مهشید جون من باهات کار داشتم ولی نمیتونم بهت پیام بدم میشه پیام بدی

من اینقدر از این آدم ها درگیر دارم اطرافم 🤣🤣🤣غیر قابل شمارش شدن

چقدرضعیفه یه آدم ک انقدبیخودبیخودگزارش میزنن😑

اینارو من نمیتونم درک کنم😹😹😹😹

چق زیبا😍😍😍😍

همیشه به خوشی عزیزم. چی بگم یه مشت عقده ای و درگیر همه جا هست. فقط خدا به قلبشون نور بده

آخه انققققدر ضعف ، حتی تو فضای مجازی ، گزارش زدن!
واقعا نمی‌دونم نگاه اینجور آدمها چجوریه نسبت ب زندگی و افراد دور وبرشون

😂😂😂😂😂😂

توی هر کدوم از عکسات چهرت فرق می‌کنه انگار.منظره بسیار زیبا👌🌹

ترکیب رنگ موهات پلیز؟

گلم وقتی گزارش میزنن مسدود میشی؟ خب چرا به کلم پلو گزارش زدن نکنه بلا چیزی بوده😂😂😂

مهشید اسم رنگ موتو بگو ...چی زدی

خسته نباشید دورت بگردم همیشه خوش باشی

آخ جدیدا مامانای مخبر تصمیم گرفتن هر جا عکس غذا دیدن گزارش بزنن🌵😐🤏

چه نازی ماشالله بهت عزیزم

احتمالا بلد نبودن درست کنن گزارش زدن😂

مهشید جان. حسادت از پا درش میاره حالا طرفش شما باشی یا یه بنده خدای دیگه
بی خیال. شکر که حالت خوبه و خوشحالی
در ضمن تیپ بزنی نزنی ارایش کنی نکنی خیلی شیک و نازی عزیزم. بوس به کلت

مهربوووون🥰

چقدرجای باصفایی هست میشه بگین عکس براکدام جای تفریحیه

مقایسه تو را از پا درخواهد آورد، واقعا مقایسه کار قشنگی نیست 🌹👌

چقدر دلم دوش میخاد ولی پسرم نمیخوابه

عزیزم همیشه به گردش و مهمانی

منم تازه دوش گرفتم یه چایی تازه دم بخورم 🥰بهترین حس قبل خواب همون دوش گرفتن
یه سری ها جنبه ندارن عقده از سر و کلشون میباره🤭
اونا همونایی هستن که عکس های چندش میزارن گزارش زدن🥸

مهشید قشنگم🥰🥰🥰🥰

الان این شلیکه ب قلب اونایی بود ک گزارش زدن ایهام داشت😂😂😂

دستور پخت کلم پلو رو میگی؟

سوال های مرتبط

مامان لیا 💞 مامان لیا 💞 ۲ سالگی
سلام
روز من که با دعوا با گهواره شروع شد
علاوه بر اینکه یه سری پستهام بخاطر گزارش بعضیا پاک شده یه سری هم خود گهواره پاک کرده که کاملا پستهای معمولی و روزمره بودن
یه عده هم که معلوم نیست فازشون چیه هرروز یه پست میذارن
من اصلا دنبال حرف و حدیث نیستم تو زندگیم باهرکس دوست میشم و هرکسی هم که ببینم داره بهم بی احترامی میکنه بحث نمیکنم میذارم کنار
فکر کنم این حق هرکسی هست که هرجا بهش بی احترامی شد تصمیم بگیره که چطور رفتار کنه من دیگه اعصاب کش دادن یه مسیله رو ندارم ولی بقیه خیلی حوصله دارن انقدر حرفا به گوشم رسیده که واقعا دهنم باز میمونه از اینهمه بی حرمتی و بعضیاش انقدر مسخره بودن که اصلا نمیدونم چی بگم نمیدووووووووووونم
انقدر مسخره که از بلاتکلیفی فقط خندم گرفته
نمیدونم چرا ادما عادت دارن انقدر یه موضوع رو کش بدن که همه حرمتها رو بشکنن وقتی یه تصمیمی گرفته میشه باید عملی بشه و تماااااام قیچی بشه بره
دیگه دنباله ش رو گرفتن و حرف زدن و کش دادن نمیدونم چه منفعتی داره
دنیا محل ارتباطاته یه روز ارتباط داری یه روز نداری قرار نیست هرچیزی به هر قیمتی کش داده بشه
اصلا اعصابم کشش نداره تو این برنامه از هر طرف بخوای درگیر باشی
منتظرم فقط گهواره بگه دلیل پاک کردن یه پست ساده چی بوده و پاک کنم و برم
شاید جاتون گشاد شد راحت تونستین بشینین اذیت نشین
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
وای بابای من یه وقتا یه جوری میره رو اعصابم ها. همیشه سعی میکنم زیاد اینحا نیام. الان بدترم شده انقدر به پسرم گیر میده کلافه شدم
پسرم الان دوماهی حرف گوش نکن و خودمختار شده که طبیعی و اقتضای سن. تا قبلش خیلی با منطق و دلیل حرف گوش میداد الان نه. قبلا راحت پیش مامان و مادرشوهرم میموند الان نمیمونه. روزی نیست من نیام اینجا بابام غر نزنه. این پسر بزرگ بشه به حرفت نمیکنه. اینو چسبوندی به خودت ازت جدا نمیشه ، حرف گوش نمبده و .... خیلی پسرمو دوست داره ها ولی حوصله نداره غر میزنه هی، امشب اومدیم به خدا بعد یه هفته پسرم نشسته بود یهویی تو چاییش قند انداخت آب شد خوشش اومد تا حالا ندیده بود هی قند انداخت چای خودشم بود. بعد نشستن با مامانم بازی کردن با همون با قاشق. بابام هی غر زد نکن میربزی حالا فرششون تیره س و کلا کثیفم هست منتظر من اهورا رو از پوشک بگیرم بعدش بشورن
هی گفت نکن میریزه نکن میریزه آخرم دعواش کرد اشک بچه رو دراورد. بعد مامانم ناراحت میشه چرا میرب خونه مادرشوهرت اینحا نمیای. خوب من خودم اعصاب ندارم خود مامانمم هی سر تربیتش باهام بحث میکنه کلافه میشم
« درد و دل »
مامان دو عشق مامان دو عشق ۳ سالگی
خانما میدونین من از درک نشدن بدم میاد همیشه میخ‌استم یکی مثل کوه پشتم باشه ولی من لیاقت ندارم دیروز واسه کتفم بدجور تیر می‌کشید رفتم دکتر . امروز شوهرم بی هوا صبح که از خواب پاشده میگه امروز چیزی خرج نمی‌کنیم خیلی متلک گفت منم تا میخوام حرف بزنم ها الان های میشی بلند صحبت میکنی روزمو به گو.ه کشید امروز همسایه هامون میرن کربلا روضه داشتن دوتاشون پسرم یه عذاب هایی سرم آورد که نگم بعد دیگه بریده بودم نیومد تو آخرسرم کنترلم و ازدست دادم هم پسرمو هم دخترمو کتک زدم صورت دخترم خون مرده شده میگه من چجوری برم جشن پایان مهد کودک دلم بدجور کبابه دخترم تقصیری نداشت فقط پسرم کفریم کرده بود اون بی گناه بود ولی با این حال بازم به من میگه مامان دعا میکنم دستت خوب بشه دیگه درد نکنه 😭😭😭😭😭😭😭 ایشالا دستم بشکنه
همش من به دوش میکشم نمتونم دو دیقه واسه خودم باشم خستم با شوهرمم دعوام شد میگه اگه خسته ای بیا برو پول دربیار من خودم اینارو بهتر نگه میدارم فک میکنی پول درآوردن راحته که بیام بچه ها رو هم من نگه دارم
هیچ محبتی نداره حالم که بده این بیشتر عذابم میده بجای دلداری
الان دیگه چشام باز نمیشه از گریه ولی چه فایده حرف زیاد دارم ولی دیگه نمیتونم
من بجز بچه هام هیچ دلخوشی ندارم نباید اینجوری میشد
دخترم چون من بیماری عصب داشتم بیشتراز پسرم از دستم عذاب کشیده کاش مادر خوبی بودم کاش بهترین بودم
منو کاش میذاشتن یه آدم خوب میموندم