۵ پاسخ

منم دردام خیلی زیاد نبود ولی رفتم بیمارستان دردام ۶۰،۷۰بود دهانه رحمم چهارسانت بود، توهم برو خواهر استانه دردمون بالاس🤣🤣🤣👌انشاالله راحت وبسلامتی زایمان کنی گلم خداکمکت کنه

مرتب این حرکات انجام بده ورزشای لگن تو خونه
راه برو تو خونه نوک سینه هات تحریک کن تاثیر داره ان شاءالله تا شب دردات بیشتر بشه و به سلامتی زایمان کنی

اتفاقا کار خیلی خوبی کردی
اگه حرکات بچه اوکیه تا وقتی دردات شدید نشده بیمارستان نرو

منم مثل شمام،دردم که میگیره انقدر میمونم تا با درد خوابم‌میبره😂وسطاشم هی بخاطره درد از خواب میپرم ولی خب میگم اگه‌چیز مهمی باشه دیگه خوابم نمیبره که😂تاالانم خداروشکر همین روند جواب داده الکی خودمونو اسیر نکردیم
بعضیا تا تقی به توقی میخوره میرن بیمارستانو دست از پا درازتر برمیگردن

من سر دلوین دو روز می‌گرفت ول میکرد روز دوم شبش دیدم خیلی دردام زیاد شد رفتم زایمان کردم دیگه

سوال های مرتبط

مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
مامان سلینا ♥️ مامان سلینا ♥️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی🥺😍
من ساعت ۳ شب دردام شروع شدخیلی شدید بود ولی طوری هم نبود که خابم ببره
دیگه تا ساعت ۶ صبح خابم نبرد هی مینشستم هی دراز می‌کشیدم😢بالاخره ۶ خابم برد تا ۷
ساعت ۷ از خواب پریدم با درد زیر دل و کمر درد شدید
خلاصه همسرم هی بیدار می‌شد می‌گفت بریم بیمارستان من می‌گفتم نه زوده دوباره میخابید😂 بعدش تا ساعت ۹ همش تو خونه راه رفتم تا جای که تونستم هم قر کمر رفتم یکی دو تا بشین پاشو رفتم ک درد شدیدی واژنم رو گرفت که بیخیال شدم😂 دیگه طاقتم تموم شد همسرمو بیدار کردم با گریه گفتم منو ببر بیمارستان بعد آماده شدیم به مامانم زنگ زدم گفتم من دارم میرم سمت بیمارستان توعم بیا مامانم بیچاره خیلی ترسیده بود🥺همش نگران زایمان من بود دیگه تا وقتی رفتیم ساعت ۱۰ شد اونجا هم ک رفتم دردام شدید بود اونا هم واسه ی معاینه خیلی معطل میکردن تا وقتی معاینه کردن ساعت ۱۱ شد گفتن دو سانتی😢گفتن برو خونه دوش بگیر راه برو دردات بیشتر شد بیا
منم دردام خیلی شدید بود 🥺🥺دیگه رفتیم خونه مامانم یه دوش گرفتم ی چیزی خوردم راه رفتم دردام خیلی شدید بود همش ب مامانم میگفتم بهم مسکن بده😭😭تا ساعت ۱ راه رفتم دوباره رفتیم بیمارستان گفتن ۴ سانتی برو بستری نمی‌کنیم
دیگه نرفتم