خانوما رابطمون با مادراشون چطوره؟؟؟من بعد این (۲۴سالگی)هنوززززم مامانم باید بهم اجازه کاریو بده ازدواج کردم رفتم کرج و ب دلایلی بعد ۴ماه برگشتم شهریار دیوار ب دیوار مادرم....حس بدی دارم هرجا میرم هرچی میخوریم هرچی میپوشیم دیر میخوابیم زود میخوابیم گیر و میده و واقعا اذیتم از طرفی ام دلک نمیاد بهشون چیزی بگم میترسم ناراحت شن موندم چیکار کنم دیگه خسته شدم...مامانم همش توقع داره یکسره خونشون باشم کاراشو بکنم...اینم بگم تک دخترم و دوتا دادش کوچیک تر دارم..بخدا نمیدونم چیکار کنم دیگ
حالا خدا خیرش بده کمکمم میکنه بیچاره ولی نمیدونم چ مرگمه اذیتم کلا..

😐😐بنظر من ادم باید چ ازخانواده خودش چه شوهرش دوررررر زندگی کنه وگرنه همه این مشکلات هس

من ۲ سال خونه مامانم بود خونشون بزرگ بود یکم دستمون تنگ شد موندیم خونه اونا اصلا گیر نمی‌داد چی بخور چی نخور کجا برو نرو پوششمم کاری نداره

ولی مادر شوهرم ب نظرم زن فضولیه دخالت می‌کنه البته ایران نیست ولی ۲ ماهی ک بود این احساس گرفتم و اگه واقعا ی روزی بخواد ب هرچی من دخالت کنه حدش نشون میدم

به نظرمن خوبه که نزدیک باشید بلاخره به داد هم میرسی ولی وابستگی خوب نیست مامان تو شهرمون فقط منو یکی از داداشاموداره بقیه تهران ولی هوای هم و داریم هم مامانم وبابا هوای مارو داره هم ما هر وقت کار داشته باشیم به داد هم می‌رسیم ولی تو زندگیمون دخالت نمیکنیم حدو مز هارو نگه میداریم

عزیزم به این فک کن دوری نمیتونی بری با مامانت حرف بزن اول به زندگیت و بچت برس هفته ای دوبارم برو به مامانت کمک کن

پدر مادر جای خود احترام جای خود زندگی خودتون و همسرتون هم جای خود ب نظرم اجازه ی دخالت نده احترامتم بزار راحت تر زندگی میکنی . دوری و دوستی و هم در نظر بگیر

بعضی وقتها آدم هرکاری میکنه خودشو عادت بده به یه جایی یا کاری نمیشه که نمیشه آدم اذیته همش فکرش درگیره ...منم مجبورم یکسالی خونه مادر شوهرم بمونیم تا خونه آماده بشه هرکارییییی میکنم خودمو عادت بدم نمیشه احساس راحتی ندارم همش استرس همششش درگیرم باخودم سخته نمیشه فقط باید دور شد تا آرامش داشته باشی بازم خوبه تو مادر خودته منکه مادر شوهرم هستش چی بگم😔

به نظرم خیلی وابسته این و اشتباهه کاملا. باز حالا نظرات متفاوته

بنظرم حتما کتاب والدین سمی رو بخون حداقل بخاطر دخترتم که شده

وای خواهر من هنوزم از مامانم یجوری میترسم تا میخواد بیاد سریع همه جارو تمیز میکنم اینقدر بدش میاد همش میاد غر میزنه منم اعصاب ندارم .اگرم تمیز نکنم خودش انجام میده اینم باز بدتره چون سنش بالاس من اصن دوست ندارم کاری برام انجام بده پس مجبور میشم خودم تو هر شرایطی باشم باشم انجام بدم که اون دست نزنه خیلی حساسه رو تمیزی و کارای عقب مونده ساختمون و لباس خریدنو اینا🤭🥲

خوبه نه اونجوری ک بگی

اگه میتونی جا به جا بشین منم یک سال دوتا خونه کنار مامانم بودم خیلییییی اذیت میشدم واقعا کلا بنظرم تعین و تکلیف و اصلا نزدیکی زیاد نسبت به هر دوطرف خانواده ها اشتباهه
من که واقعا راحت شدم

به مامانت بگو من دیگه ازدواج کردم برای کاری نیاز به اجازت ندارم وبرا بقیه کارادیگه شوهرت اگه حرفی نداره چه اشگال داره انگار میخای برا مادر شوهرانجام بدی

من بقدری با مادر شوهرم خوبم که امکان هر لحظه به قتل گردنم بیفته😂😂😂

مامان من گیر نمیده کاری بم نداره

هرروز چحبره اخه اومد ثبح زود درزد بازنکن به بچت برس خونه زندگیت تموم سد برودویاعت کمک بعدبگو میرم خونم کاردارم دیگه بیدارسدن وخوابیدن ایناروامارنده بگوساعتونگاه نکردم سربالاجواب بده

عزیزم نزدیک خانواده باشی حالا هرکدوم از طرفین باید دخالتم تحمل کنی متاسفانه

من حالا دورم وساعت ها راهمونه گیرمیده وتوقع داره باعثشم تک بودنمونه

اگه میتونید جابجا بشید ، اینجوری ادامه پیدا کنه آسیب میبینی اعصابت همیشه خورده، منم دوست ندارم به کسی توضیحی بدم راجبم خواب و غذا و بیرون رفتنم