دارم دیونه میشم
مامانم هفته ای یکی دوبار ویهانو چن ساعت میبره نگه داره تا خونمو تمیز کنم و اینا..
بعدش عذاب وجدان میگیرم ک چرا نیست چرا پیشم نیست دلم تنگ میشه
هم عاشق بیرونه با خودم میگم نکنه مامان بدیم پشت سر هرکسی گریه میکنه بره بیرون با من حال نمیکنه ینی 😐🤣

من ک به هیچ کس اعتماد ندارم حتی مامانم 😂هرچند ازم ناراحت میشن میگن نمیزاری ۱۵ بیاد پایین با داداشت بازی کنه🥲همیشه حس میکنم جز خودم هیچ کس نمیتونه مراقبش باشه اونجور ک خودم مراقبشم

بابایا بزار ببره قشنگ به کارای خونت برس گلم من ک حسرت به دل موندم یکی بیاد ببره من به کارام برسم 😇

من دخترم روزی ۲،۳ساعت خونه مادرشوهرم هست منم کارامو میکنم عذاب وجدانم ندارم تو اون تایم باز دارم کارای دخترمو انجام میدم غذا میپزم لباساشو میشورم ….

وا! چرا عذاب وجدان؟ من یک روز درمیون دخترمو میذارم پیش مامانم. مامانم ساعت ۲ و نیم از سرکار میاد میبرش تا شب. چون فیزیوتراپی و استخر میرم. اتفاقا بعدش انرژیم چند برابره و کلی باهاش بازی میکنم. بعدم کلا بچه ها از یه سنی به بعد دَدری میشن. مامان بودن یه شغل تمام وقته با کلی خستگی. خداروشکر ا‌دمایی رو داریم که میتونیم بهشون اعتماد کنیم و بچه هامونو بهشون بسپاریم🩷

کاش مادر من اینجا بود بچم رو میبرد من خونمو تمیز میکردم

آخه عزیزم منم سر بچه اولم مثل شما بودم همین فکر و احساسات میومد سراغم

بچه بزرگ میشه هیچکدوم از ایناهم یادش نمی‌مونه ولی تو داری خودتو داغون می‌کنی با این فکرا

عزیزم تومامان بدی نیستی توهم نیاز به استراحت داری🍀🫀

ن عزیزم اکثر بچه ها اینجورین بیرون و دوست دارن

دختر من یسره بالاس خونه مامانم