۲ پاسخ

سلام عزیزم
یامن اسمه دوا وذکره شفا

منم دخترم ازظهرتب کرده پایین نمیاد فرداببرم دکتر آنتی بیوتیک شاید لازم داره شما چی تجویزکرد

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
گهواره
سوال:خوب دوستان من تجربه خودم از بیماری دخترم بگم شاید بدرد کسی بخوره چون من خودم خیلی وقت ها از تجربه ها استفاده میکنم گفتم منم ی دعا خیری برای خودم بخرم شاید بدرد کسی بخوره😊 دخترم روز پنجم عید سرما خورد سرفه و آبریزش بینی سبز رنگ و گرفتگی بینی، بردم دکتر دارو داد ولی متاسفانه اصلا گوش و حلق بچه رو چک نکرد. چون مسافرت رفته بودم دکتر عمومی بردم و متخصص پیدا نکردم. ۲ روز بعد تب کرد و تا ۳ روز تب داشت بعد از ۳ روز تب قطع شد اما نه کامل! یعنی در طی روز فقط ۱ نوبت تب میکرد استا میدادم دیگه خبری نبود تا فرداش، یک مقدار هم بی حال و بی قرار شده بود. اینبار بردمش پیش متخصص و گفت گوش هاش چرک کرده دارو داد گفت تا ۱ هفته بده من ۶ روز دادم و فکر کردم علایمش برطرف شده و دیگه ندادم ۲ شب پیش احساس کردم خیلی خسته ب نظر میرسه و ب شدت بهونه گیر شده بود و هی گریه میکرد. پست قبلی هم نوشتم ک شب بیدار شد و فقط گریههههههه هرچی میپرسیدم چته هیچی نمیگفت و فقط گریه میکرد. صبح بردمش پیش متخصص . توی مسیر نق میزد میگفتم چته میگفت سرم درد 🥲 دکتر چک کرد و گفت عفونت داره و تعجب کرد چرا با آموکسی کلاو برطرف نشده. خلاصه دوباره دارو نوشت و گفت احتمالا تب میکنه ک تب هم کرد اما مثل دفعه قبل فقط ۱ بار در روز.
الان ۲ روزه دارو میدم خیلی بهتر شده . چون خودم گیج شده بودم از این علایم گفتم بنویسم ک اگر کسی علایم بچش مثل من بود اشتباهات من نکنه:
چرک خشک کن باید طبق دوز تعیین شده و سروقت ب بچه داده بشه حتی اگر علایم نداشت. کلا داروهایی ک برای عفونت داده میشه باید تا آخرش بدیم محض اطمینان.
دوم اینکه تب به هر شکلی بیشتر از ۳ روز علامت ی مشکل مثل عفونته و باید جدی گرفته بشه
مامان آیه و اوا مامان آیه و اوا ۲ سالگی
ما همیشه مینالیم از بچه داری و خستگی هاش و استرس هاش
ولی الان یه لحظه رفتم تو فکر نوزادی دختر بزرگم
بیست سالم بود ک زایمان کردم اوایل کرونا بود
خیلی حساس بودم ،دست تنها بودم حتی بلد نبودم درست بغلش کنم
من و شوهرم شب تا صبح بیدار میموندیم حتی وقتی ک بچه خواب بود😂نگاش میکردیم روزاهم ازخستگی میچسبیدیم ب زمین
عاشق دخترمون بودیم، هنوزم هستیم🥹
الان ک فکر میکنم با تمام سختیاش ولی با یه چشم ب هم زدن بچه ها بزرگ میشن ❤️ اون روزا فکر نمی‌کردم ب این زودی دلم برا بوی قطره های نوزادیش تنگ بشه❤️
برا لباسای کوچولوش، حتی برا استرس‌هایی ک کشیدم شیرنپره توگلوش، شب خابم نبره قندش بیوفته و.... من بلد نیستم متن عاشقانه و ادبی بنویسم ولی با عشق مادریم میگم خدایاشکرت ک من و لایق مادرشدن دونستی
ازخدا میخام ب همه چشم انتظارا بچه سالم بده
و همه پدرو مادرا رو برا بچه هاشون حفظ کنه 🌹
خانمایی ک خونه دارین، بچه داری میکنین ، مادر شدن یک ارزش خیلی بزرگه
قدرشو بدونیم😍😍😍