تجربه زایمان سزارین تو ۳۳هفته پارت ۱
من صبح ساعت ۹ونیم‌ بی دلیل آب گرم‌و بی رنگ‌و بو ازم‌ریخت انداره نصف استکان.فوری ب دکتزم پیام دادم و گبت ک کیسه ابه بیا بیمارستان. فوری یه دوش گرفتم و راه افتادیم. تا رسیدیم تست گرفتن ان اس تی گرفتن و سونو کردن ک اب دورش شده بود۸ .همه اینا تاساعت ۴طول کشید.که دکتر‌گفت چون دردتام داره شروع میشه ریسک نکنیم‌بهتره. گفت ساعت ۵میبرمت اتاق عمل. البته قبلش گفت طبیعی میخای یا سز ک چون سرکلاژم ترسیدم از طبیعی

۴ پاسخ

تاپیک های قبلت ک نوشته۳۸هفته پس چطور میگی۳۳هفته زایمان کردی؟با وجود سرکلاژ🥺🥺

چرا امپول ریه زدی باز نینی رفته تو دستگاه ؟

الهی عزیزم خب بعدش چی شد

بچت رفت تو دستگاه

مقالات مرتبط

مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت از نوزاد تازه متولد شده
نوزاد تازه متولد شده و همه نکات مراقبت از آن
ترمیم واژن بعد از زایمان طبیعی
ترمیم واژن بعد از زایمان طبیعی | انواع جراحی‌های جوان‌سازی...
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین

سوال های مرتبط

مامان رهام مامان رهام ۲ ماهگی
خانوما ک سز شدین میشه بگین روزی ک رفتین چ کارا کردن بیمارستان،، مثلا ساعت چند رفتین،، ازمایشی چیزی گرفتن یا سونو،، میشه بهم بگین؟؟؟ طبیعی ک مشخصه فقط سز میخوام بدونم چجوره؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
صبح بیدار شدم اندازه یه نصف استکان ازم مایع شفاف و بی رنگ ریخت.رفتم بیمارستان تست نشتی کیسه آب و ان اس تی گرفتن و معاینه کردن گفتن مشکلی نیست.الان تا اومدم خونه دوباره احساس کردم آب ازم اومد اما مثه صبح زیاد نبود...الان موندم چیکار کنم من.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماکان و کیهان مامان ماکان و کیهان ۳ سالگی
خب خانما تجربه زایمان پارت اول
خواستم حالم بهتر شه بعد بگم
واسه ۹ اردیبهشت تاریخ طبیعی داده بودن ک من سزارین بودمو وزن بچه خوب بود ۲۶ فروردین برگه بستری داد
یک روز قبلش از مطب تماس گرفتن ک ۱۲ شب ب بعد هیچی نخور ناشتابیا
صب پاشدم همه کارامو کردم آرایش کردم اومدیم بیمارستان پاستور قزوین
ان اس تی گرفتن چک کردن همه چی رو سوند وصل کردن و لباس پوشوندن و سوار ویلچرکردن
رفتیم دم در اتاق عمل همسرم ک پول رو واریزکرد منو بردن داخل
۲۲میلیون واسه زایمان گرفتن
بعد نشستم گفتن بچتو بغل کن سرت پایین باشه بی حسم کردن و دراز کشیدم بعد بچرو دیدم بدنیا اومده کنار صورتم گرفتن و کم کم دیدم خوابم میاد نگو آرامبخش زدن
بعد ک بیدارشدم گفتن عملت تموم شده میریم ریکاوری
یکم اونجا منتظربودم پسرمو آوردن یکم شیر دادم و انتقالم دادن ب بخش اونم همسرم با یه آقاهه جا ب جام کردن چون پاهام حس نداشت
بعد دکترم گفته بود تا ۱۸ ساعت ن راه برم ن غذا یا آب بخورم هیچی هیچی فقط سرم غذایی بهم وصل بود
دکتر با دکتر فرق داره اینجا چند نفربودن ک بعد ۱۲ ساعت اجازه خوردن و راه رفتن داشتن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان عزیزکم🫀 مامان عزیزکم🫀 ۸ ماهگی
تجربه زایمان ۲:
منم‌ همینجوری آبریزش کم داشتم پد عوض میکردم.
تو اورژانس مامایی معاینه شدم یهو کیسه آبم کامل ریخت بیرون ۲ سانت بودم پذیرش شده وسایل رو تحویل دادم لباس عوض کردن رفتم بلوک زایمان ان اس تی اینا گرفتن شد ساعت ۲ ظهر.یکم کاهش حرکت داشتم دکتر اومد دوباره معاینه کرد گفت همون دوسانتی ولی همچنان آب میرفت ازم یه سره آب میرفت ولی آب سبز رنگ شده بود دکتر گفت جنین مدفوع کرده گفت دوباره آن اس تی بگیرن دوباره آن اس تی رو تکرار کردن منم همینجور ترشح سبز ازم میرفت ولی یکم دردام شدت گرفته بود دکتر آن اس تی رو دید گفت جنین به درد واکنش نشون میده افت ضربان داره دیگه کارامو کردن رضایت نامه ابنا امضا کردم سوند اینا وصل کردن لباس سزارین پوشیدم رفتیم سمت اتاق عمل برای سز اورژانسی.ساعت ۳:۴۵ دقه وارد اتاق عمل شدم.تا کارامو کردن یه چیزایی به پاهام وصل کردن به دستم فشار سنج اینا وصل کردن آمپول بی حسی رو زدن ساعت شد ۴ و ۴ عمل شروع شد😍 همش استرس آمپول بی حسی رو داشتم ولی هیچ چیز مهم و قابل اهمیتی نبود 😐یکمم استرس بی حس نشدن داشتم و همش میگم وای نبرید ها من بی حس نیستم🤣🤣
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سلین😍 مامان سلین😍 ۸ ماهگی
دوستان خواستم تجربه زایمانمو براتون بگم من شنبه شب ساعت ۱۲ موقع خواب حس کردم اب داره ازم خارج میشه همین ک از تخت اومدم پایین دیدم همین جوری ازم داره اب میاد فهمیدم کیسه ابم پاره شده دیگ اینقدر هول کرده بودم دوش نگرفتم سریع ب شوهرم گفتم بریم بیمارستان چون بلافاصله دردام شروع شد خلاصه رفتیم بیمارستان معاینم کرد دید ۲ سانت باز هسم دردام قابل تحمل بود ولی ترسیدم گفتم بخوام ب ۱۰ سانت برسم میمیرم دیگ گفت تصمیم باخودته اگ میخوای سزارین شی دکتر ساعت ۵ میاد اتاق عمل باید تااونموقع صبرکنی
ادامشو تو پارت بعدی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هیراد مامان هیراد ۱ ماهگی
حوالی زایمان / پارت ۲
این موضوع دو بار تو اون روز تکرار شد و باعث شد یکم شک کنم . رفتم حموم و زیر دوش حس می کردم هر از گاهی مقدار خیلی کمی آب خارج میشه .دوباره تست کردم چند قدم راه رفتم و سرفه کردم دیدم ک بله آب کمی خارج میشه دوبار تست کردم اما بار سوم نشد عصر سه شنبه قرار بود برم پیش یه ماما چون مامای خودم یه هفته مرخصی بود و همش می ترسیدم یهو برم واسه زایمان و بدون ماما همراه باشم . این ماما هم تو همون کلینیک بود و منشی همون پرونده قبلی رو بهم داد ک ای کاش یه جدید می داد. چون فک میکنم دلیل کم رسیدگی ماما تو بیمارستان بهم همین بوده ک اول زیر نظر یکی دیگه بودم. بگذریم ... جریان کیسه آب رو بهش گفتم و گفت این علائمی ک میگه احتمالا از کیسه آب باشه و معاینه م کرد(البته بدون ژل ک اگه از کیسه آب هست مشخص شه) خلاصه گفت ک کیسه آب حس میشه و مشکلی نداره . اما من اصرار کردم که یه مشکلی هست و واسه م سونو نوشت و گفت بیمارستان هم برم تست آمینوشور بدم گفت سونو دقیق تره ولی تست هم بده .
سونوگرافی گفت کیسه آب سوراخ هست ولی بدک نیست نه آب کم هست نه زیاد و گفت شاید دو سه روزی بتونی نگهداری . عددش ۹ بود زنگ زدم ب ماما گفتم سوراخ شده کیسه گفت با این عدد احتمالا بستری نمی کنن چون خیلی کم نیست ولی باز برو بیمارستان تست بده . بیمارستان هم دوباره چند نفر معاینه م کردن بازم بدون ژل🥲 و گفتن علائمی از پارگی کیسه آب نیست حتی پدم هم خشک بود گفتم سونو هم گفته سوراخ شده گفتن آبش زیاد کم نشده نیازی ب بستری نیست.
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یسنا گلی مامان یسنا گلی ۳ ماهگی
و بلاخره منم زایمان کردم تو هفته ۳۸
شنبه صبح ک بیدار شدم ی ذره اندازه سکه خون دیدم تو کاسه توالت
رفتم بیمارستان معاینه کردن ی سانت بودم بعد یادم اومدم از صبح حرکاتش حس نکردم آن اس تی گرفتن ضربان قلبش انگار اوکی نبود دوباره گرفتن دومی خوب بود ولی بخاطر خون بستری کرد دکترم ک زایمان کنم
بعدش ساعت ۴ ک بستری کردن آمپول فشار زدن درد نداشتم هی میومدن نوار قلبشو چک میکردن پچ پچ میکردن میرفتن بیرون تا ساعت ۹ونیم اینا ک من شک کردم اینا چرا اینقد چک میکنن و پچ پچ میکنن ازشون سوال میکردم چیزی نمی‌گفتن تا اینکه زنگ دکترم زدم گفتم قضیه چیه گف نگران نباش نوار قلبش اوکی نیس هی ضربان قلبش افت میکنه باید اورژانسی سز بشی .گفتم نمیشه سز نکنیم گف نه ریسک داره اگه ۸سانت بودی باز ی چیزی ولی ۳ سانت شدی ریسکش خیلی بالاس
خلاصه ک هیچی دیگه سز اورژانسی شدم من دوتا طبیعی داشتم خیییییلی خیلی بهتر بود از سز
سزارین دردش خیلی بده ‌ولی طبیعی دردش همون دو س ساعت اوله
امیدوارم همگی ی زایمان خوب داشته باشین
اینم دخملی
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان دلانا🦋 مامان دلانا🦋 ۱ ماهگی
من اومدم بعد یک ماه با تجربه زایمان سزارین🥲
بیمارستان با بیمارستان شرایطش فرق میکن منو چون دکترم میخواست بیمارستان دولتی سزارین اختیاری انجام بده یک هفته جلوتر گفت بیا پرونده باز بکن یه نامه بستری اورژانسی هم داشتم ک کیسه آب ترکید فشارم رفت بالا اینا منو بستری بکنن تا خودش بیاد منو عمل بکنه
دوشنبه بستری شدم از صبح ازم ازمایش گرفتن کارای بستری کردیم من که بستری شدم شوهرم فرستادم رفت تنها موندم لباس اتاق عمل برام اوردن گفتن اولین نفرنوبت عملت هست ۷صبح هیچ استرسی نداشتم نمیدونم چرا فقط خوشحال بودم اتاق عمل اولین نفری ک بچه میبینه منم بوسش میکنم شب به سختی صبح شد🫠
مامانم و شوهرم ساعت۶ بیمارستان بودن اول بردن سونو و ان اس تی بعد لباس اتاق عمل پوشیدم داخل چندتا سوال پرسیدن چون به چندتا ماده غذایی حساسیت داشتم گفتن داخل بگو همه چی فوری پیش میرفت چند نفر اومدن به دستام دوتا سرم وصل کردن
ادامه…..
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کارن مامان کارن هفته سی‌وهشتم بارداری
من دیشب رفتم بیمارستان ان اس تی بدم بچم حرکتش کم شده بود از ظهر اول ک نمیگرفتن گفتن پرستارا اعتصابن نیرو نداریم بعدم ک گرفتن تا خابیدم بچم شروع کرد ب حرکت کردن خانومه میگفت والا این داره میدوعه حرکت ک هیچ🤣سکسکه هم میکرد
خودم دهنم وا موند انگار باهام لج میکنه بچه 😅😑
بعد دیدم صربان قلبش بالاست
گفتن برو راه برو اب بخور دسشویی برو برگرد رفتم وقتی برگشتم دیگه تکون نمیخورد اصلا😑 نگهم داشتن یک ساعت
زووووری میخاستن معاینم کنن گفتم ن شوهرمم گفت نمیخاد دادو بیداد کردن ک میخای زایمان کنی چیکتر میکنی گفتم میرم خصوصی سزارین میگفتن نمیشه باید طبیعی بشه

😑😑😑
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان مبین مامان مبین ۴ ماهگی
تجربه ی زایمان پارت ۱
یک روز قبلش رفته بودم سونوگرافی 39هفته و چهار روز ک بهم گفت هم اب دورش هم وزنش زیاده منم چون دیابتی بودم رفتم بیمارستان به زور بهم ختم بارداری دادن با امپول فشار... فردای روز بعدش بستری شدم ساعت 9صبح از ساعت 10خورده ی صبح تقریبا دردا شروع شد هی کمو زیاد میشد و کلا قابل تحمل بود اصن هیچی نبود همون صبح دکتر معاینه کرد گفت دو سانتی و کیسه اب بچه هم پاره کرد البته هم ن زیاد.... خلاصه من هیچ پیشرفتی نداشتم تا ساعت حدود 7عصر ک معاینه چهار سانت بودم با کیسه اب کاملا پاره شده.... زنگ زدم مامای خصوصی همراه اومد و شروع کرد ب ماساژ و ورزش کردن.... خلاصه از ساعت ۷عصر دردا شدید شد ولی باز هم قابل تحمل بود... باز هیچ پیشزفتی نکردم تا ساعت 8صبح باز معاینه کردن و دیدن خبری نیست...
مامان پناه مامان پناه ۱ ماهگی
سلام تجربه زایمان طبیعی پارت یک😍
من پنجشنبه ساعت ۱۱ رفتم بستری شدم چون ۴۱ هفته شده بودم ان اس تی گرفتن گفتن خوبه معاینه کردن گفتن بزورر یک سانتی ولی چون وقتم گذشته بود بستریم کردن آمپول فشار قرص اینا بدن ساعت ۱۲ بستریم کردن ساعت ۱ اومدن قرص دادن یک ساعت بعدش اومدن ان اس تی گرفتن گفتن تقریبا انقباض داری دیگه تا شب سه بار معاینه شدم شب ساعت ۱۰ شده بودم دونیم سانت دیگ آوردن توی سرم آمپول فشار زدن تا ۱۲ شب بعدش اومدن در آوردن گفتن بخواب ولی چه خوابیدی سه بار بیدارم کردن ان اس تی بگیرن دیگ ساعت نزدیک های ۸ بود دیدم ۶ تا پرستار ریختن سرم برای معاینه معاینه کردن گفتن سر بچه بالاس باز همون دوسانتی اینا
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان شاهان❤️ مامان شاهان❤️ ۲ ماهگی
سلام مامانا منم پنجشنبه ساعت۱۲و۴۵دیقه زایمان کردم روز قبلش چهارشنبه ساعت ساعت ۸ونیم صبح بستری شدم ک ۱سانت بودم ساعت ۱۱امپول فشار شروع کردن ب زدن با کلی ورزشو نفس کشیدنای منظم شد فردا پنجشنبه ک شده بودم ۵سانت ولی دیگه پیشرفت نداشت و چون کیسه آبم همون چهارشنبه ساعت ۵خود ب خود پاره شد شاهان ۲۰ساعت مونده بود ت خشکی ک مجبور شدن پنجشنبه ساعت ۱۲ونیم صبح سزارین کردن یعنی هم درد طبیعی هم سزارین الان ک شاهان بخاطراینکه ت خشکی مونده ۲۰ساعت ت دستگاهه خودمم ک صبح مرخص شدم اومدم پیش شاهان همراه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گل پسری❤️ مامان گل پسری❤️ ۲ ماهگی
سلام یه سئوال از کسایی که زایمان طبیعی کردن...
ماما همراه گرفتن با روشهای بی دردی تداخل دارن؟
اگه آره کدوم بهتره ماماهمراه بگیرم یا اپیدورال و اینا؟
چون زنگ زدم به یه مامای خوب تو حرفاش گفت ماما گرفتن الان خیلی بهتر از اون روشهاست
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان پارسا💙 مامان پارسا💙 ۵ ماهگی
پارت ۲
ساعت ۵ صبح رفتم دستشویی حس کردم ی چیزی قبل  ادرار ازم ریخت فک کردم ترشح و اومدم خوابیدم
۷ صبح دوباره رفتم دستشویی  واضح اول یه مایع لزج و بی  رنگی ریخت بعد ادرارم اومد
اونجا بود ک به معنای  واقعی ریدم از ترس اومدم راه رفتم محکم سرفه کردم دیدن بعللله از بغل پام آب ریخت
شوهرمو بیدار کردم گفت چرا رنگت پریده هیچی نیس
حالا من مونده بودم با دوتا نامه  یک نامه برا زایمان طبیعی  پیش دکتر خودم تو بیمارستان  بنت الهدی 
و یک نامه سزارین  تو  بیمارستان  موسی بن جعفر که البته هنوز نامه فوبیا نداشتم
شوهرم گفت  چیکار کنیم بریم کدوم‌بیمارستان
من هیچ شماره ای هم از حقی نداشتم ک ازش بپرسم بدون نامه فوبیا  بیمارستان  قبول میکنه یا نه
و چون کیسه آبم سوراخ بود ترسیدم برم اونجا و بستریم‌ کنن برا طبیعی چون هیچ تحقيقی  راجب بیمارستانش نکرده بودم و اینکه اپیدورال  داره یا نه
خلاصه ک با نامه طبیعی دکتر  خودم رفتم بیمارستان  بنت الهدی ، اول تست امینوشور  گرفتن مثبت بود و معاينه  کرد دهانه رحمم بسته بود گفت باید بستری بشی،  خودشون با دکترم  تماس  گرفتم ک من ساعت ۸ و نیم  بستری شدم
مامان آریانم مامان آریانم ۲ ماهگی
تجربه زایمان یک
برای زایمان طبیعی آماده میشدم پیاده روی ورزش معاینه و…دوم بود ک رفتم دکتر سونو دادم ان اس تی دادم چون ۳۹هفته و چهار روز بودم و دردی نداشتم دکترم چند بار معاینه تحریکی کرد ک دوم مهر هم این معاینه رو انجام داد اومدم خونه نزدیکای صبح ترشح خونی داشتم و در کنارش موکوس دفع کردم ک ب مامام زنگ زدم گفت وقت زایمانته
چند ساعت گذشت صبح بود دیدم ترشح آبکی دارم جدی نگرفتم چند بار تکرار شد تا منو ب شک انداخت هربار خشک میکردم بیشتر از قبل و بدون اختیار میومد با ماما تماس گرفتم و گفت احتمالا کیسه آب هستش
با تعجب و اینکه من الان دردی ندارم چیکار کنم راهی بیمارستان شدم ولی بدون عجله
مشاهده ۱ پاسخ دیگر