مامانا من بچم وقتی یک سال و نیمش بود همیشه باید در اتاق ها رو می‌بستم که نره اونجا و خراب کاری کنه. از وقتی خونمون دزد اومده از حرفهای ما متوجه شده و شدیدا ترسو شده. فکر میکردیم متوجه نمیشه که از چی حرف می‌زنیم و اصلا خودش رو هم میزد به بازی و انگار که هیچی نمیشنوه اما الان واقعا میبینم اثر بد گذاشته روش. امشب داشت می‌خوابید یهو یخچال صدای تق داد و گفت صدای چی بود؟ بعد شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن و بلند بلند میگفت من میترسم. دیگه خودش تنهایی نمیره اتاق امشب مثلا اومدم بهش تنوع بدم گفتم بریم رو تخت خودت بخوابی همین که پامون رو گذاشتیم تو اتاق گفت میترسم و قلبش مثل گنجشک میزد کسی تجربه ای داره؟ چیکارش باید بکنیم؟

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط