۱۲ پاسخ

یک کتک از تو بخوره بهتر تا دور از جونش خفه میشد کار عاقلانه ای کردی

حق داری واکنشت بوده اشکال نداره خدا رو شکر بخیر گذشت

اشکال نداره عزیزم طبیعیه ترسیدی واکنش نشون دادی
نارحتیتم طبیعیه هم اینکه مادری هم اینکه الان بارداری بیشتر دلت میرنجه
بغلش کن بوسش کن باهاش بازی کن
اون ک بخنده توام حالت خوب میشه
الانم سعی کن بخوابی گلم

والا حالا ماهم بد شد از شنیدنش

اشکال نداره خب ترسیدی ولی چیزای کوچیک و از جلو دستش بردار دیگه هم نخر از این به بعد حواستو بیشتر جمع کن چون بچه همه چیزو میزاره دهنش وقتی دوتا بشن دیگه خیلی باید زیر نظر داشته باشیش نگران نباش خوب میشی فقط استراحت کن

کار خوبی کردی زدیش تا درس عبرت بشه چیزی نزاره دهنش اصلانم عذاب وجدان نگیر

حالا یبارم ما خواب بودیم شیر اب ظرفشویی رو باز گذاشته اب خالی نشده بود کل خونه رو اب گرفته بود تا صب ... 😂 صب پاشدم دیدم کل وسایلای خونه رو اب شنا میکنه 😂

برا همه این شرایط پیش میاد ..
خواهر زاده من با خامه قنادی کل فرشو نقاشی کرده بود اونم تازه از قالیشویی اورده بودنش .. مشمبای خامه رم کرده بود تو حلقش داشت میمرد ب زور نجاتش دادن خواهرم گرفت زد بعدش عذاب وجدان داشت، ‌فک کنم برا همه مامانا پیش میاد

خواهر ما هم کوچیک بودیم شیطون بودیم کلی هم کتک خوردیم از دست مامانمون. ولی الان بزرگ شدیم و شاید خیلیاشون یادمون رفته. خودتو سرزنش نکن اونموقع خیلی عصبی بودی و ترسیده بود که زدیش ولی مطمئننا دفع بعد فقط آروم میزنی روی دستش ک مامان ناراحت شده. خودتم چون هورمون هات عوض شده یکم اذیت میشی.
ولی فقط بگو خدایا منو ببخش واسه گل دخترت هم یه هدیه کوچولو بگیر

غیر ارادی بوده پیش میاد عذاب وجدان نداشته باش چون برات مهمه اینجوری کردی

😑😑😑خب خواهر مراقب باش

مادری و انسانی حق بده ب خودت، هم ترسیدی هم عصبانی شدی و اشکالی ندارد فقط سعی کن آروم باشی. آب طلا بخور. اگه درد دستت خوب نشد برو بیمارستان قلبت رو چک کنن

سوال های مرتبط

مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 هفته سی‌ونهم بارداری
خانوما بیایید بگید وقتی به همسرتون گفتید باردارید واکنشش چی بود
من یه شهر دیگه دانشگاه میرم و برمیگردم ۱ ماه تاخیر داشتم ولی بیبی چک نزدم چون یه بار دیگه قبلا به خاطر تنبلی این اتفاق افتاده بود هفته ای ک رفته بودم دانشگاه خیلیی حالم بد بود دائم بالا می آوردم دوستم گفت یه بیبی بزن شاید بارداری
اومدم شهرم رفتم دو تا خریدم دقیق ساعت ۵ اینا بود بیبی زدم دیدم مثبته از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم به کی بگم
فرداش رفتم بتا دادم ۱۰۰۰۰ بود
به همسرم گفتم رفتم گرفتم زدم منفی بوده خیلی خورد تو پرش خیلی ناراحت شد
۳ روز بعدش بهش گفتم بیبی چک بگیر میخوام دوباره امتحان کنم اومد نگرفته بود گفت ول‌کن دیگ چرا میخوای دوباره خودمون و ناراحت کنی
بهش گفتم میخوای یه چیز بگم تعجب کنی بی رمق گفت بگو گفتم بیبی چکم مثبت شده گفت شوخی میکنی دورغ میگی گفتم به خدا برو تو کنسوله بردار نگاه کن انقد ذوق کرد انقد خوشحال شد من و بغل کرد برد بالا بعد بغلم کرد گریه کرد
هنوز یادم میفته انقدر ذوق میکنم با واکنشش