۱۲ پاسخ

تازه جواب زرزر های خانواده شوهر و مادر شوهرم باید بدی کمکی که نمیکنن فقط حرف اضافی میزنن اینقدر زورم میده

من چی بگم که با مامانم یک ساعت فاصله دارم
پسرم شبا تا صبح بیداره
امروزم که کلا بغلم بود

برو ی صب تا شب پیش مامانت استراحت کن تعارف داری مگه

همین الان عکسای نوزادی و لباساش رو میبینم که چقدرررر کوچولو بوده باورم نمیشه انقدر بزرگ شده😅 دلم برای اون‌ ریزه پیزه بودنش تنگ میشه😅

من که مامانم یه شهر دیگس چی بگم
منم الان خیلی خستم تازه دو روز هم هست مریض شدم واقعا توان ندارم
هممون خسته ایم اما این روزا میگذره و بچه‌ها بزرگ میشن ...
من با وجود همه این سختیا و اینکه الان له و داغونم😅 ولی تصمیم گرفتم از لحظه لحظه‌ی بچگیش لذت ببرم چون مطمئنم خیلی زود بزرگ میشه و ساعت ها خونه نیست و دلم براش تنگ میشه❤️

من چی بگم بارداری سخت و بعدم دخترم کولیک و رفلتکس شدید داره ۱سال استراحت و خواب ندارم دیگه بریدم خیلی خستم😭😭

ای خواهرمنم مثل شما خسته ام دوست دارم حداقل دوسه ساعتی راحت بخوابم خونه ماماندکمک حال داشتم اماخونه خودم اقامم انگارن انگارکمک نمیده

دختر من بدترم فقط خودمو خودم هیچکس بهم کمک نمیکنه شوهرمم که هیچی اصلا کمک نمیکنه منم واقعا بعضی وقتا خیلی خسته میشم بچه داری سخته

میدانم چی میگی🤧🤧

من چی بگم گلم
مادرشوهرم بالاس مادرم ی کوچه اون ورتر
ی نفر ی دقیقه کمک بهم نداده
له شدم کمرم جای امپول دائم سوز میزنه
کمک نمیکنن بدرک کاش زر زر نکنن رو روانم نرن
تاپیک قبلیم
کلافه ام خیلی

آی گفتی نیاز دارم ی مدت استراحت کنم خواب طولانی

منم خسته م.خیلییییییییییییییی

سوال های مرتبط