۱۱ پاسخ

چقد خوشحال میشم وقتی میشنوم یکی شوهرش خوبه خداروشکر

من از شوهرم نمیتونم دور بشم دخترم این طرفم میخوابه شوهرمم این طرف من وسط میخوابم

عزیز دلم چقدر زیبا نوشتی
منم امروز پسرم آزمایش خون داشت اون گریه و من گریه
گریه های من نصفش واسه این بود که همسرم همراهمون نبود،اگه بودش مثل همیشه همه چیز راحت میگذشت
خیلی درکت میکنم

عشقتون پایدار عزیزم 😍😍😍من عاشق شوهرم نبودم که ازدواج‌کردم اما میتونم بگم من برای اون اولین عشق زندگیش بودم که بهم رسید و‌هنوز همونقدر دوسم داره .انشالله که پسرت خوب میشه نگران نباش خدا برای هیچ بچه ای مریضی نیاره به حق علی

الهی همیشه خوب وخوش و خرم باشید

خداروشکر عشقم

اصلا شیرخشک نده آنا این ویروسه تب و اسهال و استفراغ مال شیرنیست دوباره شیرخشک نده دوباره معدش اذیت میشه

وای دیروز مهوین گوشی رو ورداشته بود می گفت الو علی کوچولو😂😂😂😂 گفتم به علی زنگ زده حتما🤣🤣🤣🤣

چی شده؟ بچه سرما خورده؟

عزیزم واس تبش آمپول ببر بزنن فوری خوب خوب میشه

منم امروز اذیت شدم.سر دردمیشدم باز ول میکرد یساعت بعدباز سردرد. پسرمم کم شیطنت نکرد. بعد از چنروز باهم بودن امروز رفت سرکار. سرظهر خیلی دلتنگش شدم.

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۲ سالگی
سلام مامانا ،یکم درد و دل داشتم
من مامان دوتا پسر کوچولم پسر کوچولوی من الان یک سال و ده ماهشه خیلی روزهای سختی رو گذروندم الان که بچه هام بزرگتر شدن خیلی خیلی بی حوصله و عصبی شدم ،احساس کم بودن میکنم به حال مادرهایی که یک بچه دارن غبطه میخورم ناشکری نمیکنم عاشق بچه هامم ولی خب همیشه تو جمع ها و جاهایی که میرم من نمیتونم به دوتاشون برسم هم خودم و هم بچه هام سردرگمیم
احساس میکنم صبر و همه آرامشم رو برای همیشه از دست دادم از اون دختر اروم و صبور و مهربون هیچی نمونده انقدر که پسر بزرگم کولیک داشت و رفلاکس پنهان و تا هفت ماه همش گریه بعدش هم که لج و اعصاب خوردی بعدش هم ناخواسته باردار شدم یه بارداری سخت و پر از استرس چند روز قبل از زایمانم یکی از نزدیکام فوت شد و ووووو خیلی داستانهایی که پسر دومم داشتم
خیلی قوی بودم یه تنه و دست تنها بچه هام رو تا اینجا رسوندم ولی الان دیگه بریدم خیلی خسته ام بیشتر بخاطر اینکه نمیتونم مادر همراه و خوشحالی برای پسرام باشم ناراحتم ،دعواشون میکنم خودم بیشتر از اونا گریه میکنم و داغون مییشم ولی نمیتونم رو اعصابم کنترل داشته باشم چند جلسه تراپی هم رفتم ولی بخدا وقت اونم‌نداشتم و اصلا بهتر نشدم
ترو خدا تا وقتی از ارامش اعصابتون مطمئن نشدین بچه دوم‌نیارین چون واقعا از دنیا و همه چیزای مورد علاقتون که دور میشید هیچ یه مادر افسرده هم میشین