دیروز از ساعت ده صبح تا ۶ بعدازظهر رفتم خونه دوستم که دوتا بچه ۱ و ۹ ساله داشت. بچم انقد سرگرمه شیطنت بود که شیرنمیخورد و نمیخوابید. بور دوبار بردمش تو اتاقا تاریک کردم شیرش دادم تا بخوابه. اما پوشکش زیاد مد نمیشد. یبار سرلاک دادم یبارم موز تا سیر بمونه. وقتی خواستم برگردم زنگ زدم مامانم گفتم اگه مرغ یا گوشت هست یه سوپ بزار برا بچم تا رسیدم بخوره و از صبح چیزی نخورده. برگشتنه تو ماشین ۴ بار وایسادم بغدش کردم ببینم شیرمیخوره یا نه. نمیخورد اما باز که راه میفتادم شروع میکردم به ناارومی. وقتی وایمیسادم شیطونی میکرد بیرون نگگاه میکرد شیر نمیخورد. نزدیکا خونه مامانم دیگه گریش درومد وایسادم حسابی شیر خورد و گذاشتمش تو صندلی دیگه اروم بود. رسیدم خونه مامانم دیدم گوشت ابگوشتی براش گذاشته، صدرا هرکاریش کردم نخورددچون نزه لب میداد گفتم اب ریختی توش گفت نه گفتم مزه اب میده نمیخوره صدرا. خیلی هم یخ بود غذاش گفتم تو یخچال بوده گفت نه. پاشد گرمش کرد.
غذایی که ساعت ۶ بار بزاری برا ساعت ۸ انقدر یخ میشه که انگار تو یخجال بوده؟!!!
بازم صدرا نخورد پاشدم دوباره سرلاک درست کردم دادمش بهش خورد. کلی نق دزدم به مامانم که چطوری درست کردی اینو. اونم اعصابش خورد شد.
بعدش رفتم خونه یک معده درد وحشتناک کرفتم که زمینو گاز میگرفتم. گلاب به روتون چندبار بالا اوردم تا دردش نشست و رفتم حموم و خوابیدم.
الانم با مامانم قهرم

۱۷ پاسخ

واا بیچاره مامانتون چه گناهی کرده!! گفتین برا نی نی شما غذا بپزه اونم لطف کرده درست کرده حالا از قبل داشته گرم کرده یا تازه پخته. بنظرم کار شما درست نبوده این وسط!

حالا خودتم ناراحتی نمیخام نصیحت کنما منظورم به خودمم هست چرا انقذر از مامانامون توقع بیجا داریم
من یه بار رفتم خونه مامانم ظهر که بچمو بگیره من بخابم میخاس سبزی پاک کنه نشستم کمکش سبزی پاک کردم ولی بعد باهاش قهر کردم چون نتونست بچمو بگیره من بخابم😐😐خاک تو سرم جلو شوهرم بد حرف زدم باهاش خودش فرداش خودش اومد خونمون

چه قدر پررو و وقیحی

وا چکار به مامانت داری خودت باید حواست به خورد و خوراک بچت باشه

بچه شش ماهه به شیر سیر میشه اصلا اصلا نیازی به سیر کردنش با غذا نیست تو این سن غذا برای اشنایی با طعم هاست
همیشه حواست ب خورد و خوراک و خوابش باشه شما فکر کن مادرت یه شهر دیگس سعی کن خودت همه کارای بچه رو بکنی ک‌ناراحتی پیش نیاد دل مادرتم نشکنی
چرا معده درد گرفتی ؟

واقعا واست متاسفم😔🙁

گناه داشته مامانت☹️

عزیزم نق زدن پسرت برا این بوده بردی جای جدید و اگه شلوغم باشه که بدتر....پسر من هروقت میریم مهمونی از بس ذوق داره و خوشش میاد خورد و خوراکش به هم می‌ریزه
من هر جا برم غذای اون روز پسرمو براش میبرم یا اگه نباشه با همون شیر سیرش میکنم

زنگ بزن از دلش در بیار.

بچه ۶ ماهه به این همه وعده غذایی در روز احتیاج نداره که

ای بابا الان‌ چطوری؟خدایی مامانت باید خیلی مراقب باشه چون بچه کوچیکه نمیشه هرچی و درست کرد بهش داد بعدش کلی دردسر کشید

مامان صدرا من درکت میکنم می فهمم چی میگی
اما واقعیت اینکه گاهی مامانامون مارو مثل زمان بچگی می بینن
و برعکس خواسته ما ، اون کاری که خودشون دوس دارند انجام میدن
چون ما در نظر اونا همون بچه ایم ...

حق داری فشار زیادی روت بوده بخاطر نق نق بچه شیر نخوردنش ووووووو

ناراحت نشیا ولی عزیزم مشکل از خودت بوده، کسی که بچش کمکی میخوره باید با خودش ببره همه جا، من غذا میپزم میکس میکنم و تو ظرف دردار با قاشق و پیالش میبرم، حتی لیوان آبش

به نظر من وظیفه ی مادر شما نیست که برای پسرتون غذا درست کنه،هرکاری که میکنن لطف میکنن،حق مادر نیست که اینجوری باهاش برخورد بشه،همون بچه فردا بزرگ میشه سرت داد میزنه،هر جوری که با خانوادت رفتار کنی بچتونم بزرگ بشه همون رفتار شمارو باهاتون میکنه،احترام بزاری احترام میزاره داد بزنی و دعوا کنی اونم همین کارو میکنه

عزیزم قضیه مهمی نبوده ک بخاطرش مادرتون رو ناراحت کنید در هر صورت زحمت کشیدن و درست کردن غذا رو

عزیزم مامانت که تقصیری نداشته 😑 ما گاهی خیلی از کادرمون توقع داریم انگار کاری میکنن وظیفشونه در حالی که لطف میکنن . من مامانم خیلی کمکمه ولی میدونم وظیفه اش نیست . حالا اگه این وسط یه کاری هم اشتباه انجام بدن نباید سرزنش بشن چه برسه که باهاشون قهر کنیم . حالا هم زنگ بزن از دلش دربیار . من اگه بدونم میخوام جایی برم روز قبلش براش سوپ درست میکنم و با خودم میبرم . یا اینکه شب هم فرنی یا حریره یا غذای حاضری میخورد قرار نبود اتفاقی بیوفته . بخاطر یه روز نمیخواد به خودت عذاب بدی

سوال های مرتبط

مامان 👉🏻Alina💗👈🏻 مامان 👉🏻Alina💗👈🏻 ۹ ماهگی
مامانا توروخدا کمکم کنید دارم دق میکنم
چندروز پیش دخترمو بردم بعد واکسنش پیش دکترش اما تو دوماه چند گرم فقط اضافه کرد و گفتم که یکبار درروز کمکی میخوره دکترش گفته کمه باید روزی سه بار اما کم کمکی بخوره و گفتم که سه تا پیمونه بیشتر شیر نمیخوره گفت خیییییلی کمه ، بزار همون اشکال نداره سه تا پیمونه رو بخوره اما تایم فاصله شیرارو کمتر کن
همه اینکارارو کردم
از دیروز خیلی بد شیر میخوره
مثلا ساعت پنجونیم غروب که شیر خورد من بعدش ساعت شیشونیم بهش حریره بادوم دادم بعداون هرکاری کردم یعنی تا ساعت 10شب اصلا لب به شیر نزد تا شیر میزاشتم دهنش زور میزد سرشو اینور برمیگردوند قرمز میشد ساعت یازده شب دیگه هی درمیاورد هی میخورد پ رم دراومد تا سه پیمونه شیر خورد. گفتم شب خوابه شیرشوخوب میخوره شب ساعت 2 شب بهش شیر دادم همش با ولع میخورد اما ایندفعه اصلا یک پیمونه اونم هی تو خواب مینداخت بیرون . الانم دیدم گریه میکنه دوتا پیمونه درست کردم دیدم بازم به زور یه پیمونه بیشتر نخورد.دارم دققققق میکنم.
شیرخشکشم آپتامیل 2 هستش
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۱۰ ماهگی