۹ پاسخ

دختر منم‌گاهی تا حد جنون میرسم از لج هاش و جیغاش

الان من توخونه نشستم اونا سر خیابون خیتن،صدای جیع و گریه اش تا اینجا میاد🤦🏼‍♀️

کارت چیه

من چی بگم ک روزگارم از تو بدتره حس میکنم بدترین بچه دنیا مال منه واقعا حتی چند نفری هم از پسش برنمیایم

تنها راهت اینه بشین باهاش بازی کن

من تاپیکهاتون را خوندم بنظرم خیلی سخت میگیری .این که ادم تو خانه بازی مجبوره دنبال بچه باشه یا جایی میره بهش خوش نمیگذره یا سفر نمیتونه با کیفیت خوب بره و رنگ کردن دیوارو... تو اکثرشون هست .حوصله میخواد وابنکه خودت را به بیخیالی بزنی.اونهایی که خیلی راحتند و مهمونی میرن و.. یا کمک دایم دارند یا خواهری مادری کسی هست که توانایی بچه نگهداشتن طولانی داره

به این فکر کن که بچه هامون بجز ما مادرا و پدرا هیچ پناهی ندارن به این فکر کن که اقتضای سنشون هستش این شیطنتا به این فکر کن که سالمه خدا رو شکر و کاراشو خودش میتونه انجام بده اونوقت میبینی آروم شدی میگذره این روزا غصه نخور و لذت ببر از همه سختیاش چون دیگه این سن رو تجربه نمیکنی عمرمون زود میگذره وپیر میشیم و بی حوصله

پسر منم همینه ولی سعی میکنم در مقابل جیغ هاش مقاومت کنم، مثلا دیوار رو بنویسه بهم میگم چون دیوار رو نوشتی مداد شمعی ها تحریم میشن میرن تو بالکن. تا دو روز داد میزنه ولی مقاومت میکنم 😭

خودم مشکل روحی پیدا کردم تحت درمانم انقدر عذابم میده که خدا میدونه همش میگم کاش بمیرم کاش قبل زاییدن این میمردم

والا دختر منم همینطوره...تازه یه پسر شش ساله هم دارم غیر اینا دعوا هاشونم هست که کلا رد میدم..اما اکثر روزا مامانم میاد پیشم در حد یساعتم شده دوتاشونا نکه می‌داره من کار هامو انجام میدم و بقیشو وقت میذارم برا این دوتا وروجک

سوال های مرتبط