۱۴ پاسخ

غصه نخور ما هم همه همینم از زندگی عقب افتادیم
من دقیقا تو دو سال پیش موندم اصلا یه کتابم نخوندم

رشته ت چی بود، عزیزم

عزیزم منم تا الان فقط کنار پسرم بودم
ولی الان یک ماهی میشه رفتم دنبال علاقم
هر روز هم موفق تر میشم تو کارم
تو هم غصه نخور
یه خورده پسرت بزرگ شد برو دنبال چیزی که علاقه داری

منم مرخصی بودم ولی ترم بعد باید برم کلاس

منم هم لیسانس هم ارشدم صنعتی بودم😍😍😍
بنظرم خوب کاری کردی چون خیلی سخت گیرن

وای دانشگاه صنعتی بود ؟ 🥺🥺🥺 انشالله دوباره می‌خونید قبول میشید

شرایطت میگه چاره ای جزاین نداشتی
.
یک مادر درصورتی میشه به علایقش برسه که یکی بیاد به بچش برسه درغیراینصورت دست تنها آدم نمیتونه حتی استراحت کنه چ برسه درسم بخونه

عزیزم قطعا خودت بهتر از همه شرایط خودتو میدونی
بهترین تصمیم همین بوده که گرفتی، ما جای تو نیستیم که بگیم می‌شده کار دیگه ای بکنی یا نه
ولی خب خودت همه جوانب رو سنجیدی
من الان کار اداری مو ول کردم
استاد دانشگاهم فقط هفته ای یک روز میام اونم پدرش هست
باز شب که میرم خونه کلی غصه میخورم براش

قبول شدن دانشگاه به این خوبی کاری خیلی سختیه،اما کاریه که کردی خودتو سرزنش نکن دیگه چون ارشد خوندن با بچه سخته

بچت که بزرگتر شد دوباره کنکور میدی 🥲

کاری کردی که به صلاحت بوده⚘️

نه اصلا اشتباه نکردی، بچه ات مهم ترینه

منم مثل تو دانشگاه مو ول کردم یادم میوفته ناراحت میشم اینهمه زحمت کشیدم آخرش ولش کردم میدونمم جور نمیشد با بچه درس بخونی چه کنیم زنیم و دلمون طاقت نمیاره بچمونو ول کنیم

تا ترم دوم بهت مرخصی نمیدادن؟!؟بعدش پسرتو میزاشتی مهد کودک

سوال های مرتبط

مامان آلا مامان آلا ۱ سالگی
سلام خانما
من دیگه خیلی اذیتم
از روزی که بچم دنیا اومد خدا لعنت کنه دکترشو
زردی داشت گفت برو عرق کاسنی بخور و دوغ و اینا وشیرش بده تا زردیش بره
کاش میذاشتمش تو دستگاه
بچم از اینایی بود که دنیا اومدنی خیلی آروم و خواب بود کلا بعد که اینا رو ک گفت خوردم و شیرش میدادم که زردیش بره میدیدیم بعد هربار شیردادنش بالا می اورد حالا نگو اینا سردی بود و خیلی بد و باعث شد بچم کولیک و آلرژی و رفلاکسش همه فعال بشه و من اونموقع نمیدونستم
حالا از اون روز بچم همیشه تا ۷ماهگی داغون بود و شبا با ماشین و اینا میخوابید و بعدش هم عادت کرد ب سینه الان هم ک ۱ماه بیشتره از شیر گرفتمش اوایلش میذاشتیم تو پتو میخوابید الان دیگه هیچ جوری نمیخوابه خوابش که میگیره جیغ داد نق میزنه و منم عصبی و داغون میشم روش
دیگه دست خودم نیست
بچم داغون شده دیونه شده ار بس موقع خواب اذیت کرد و من عصیی شدم روش
لطفا خواهشا مادرایی که تجربه دارن اینجور و بچه شون خوب شده بگن چیکار کنم راه حل بدین ممنون میشم
مامان آرین و عرشیا مامان آرین و عرشیا ۲ سالگی
سلام از طرف یه مادری که تو تاریکی شب و تو خلوت خونه داره شام میخوره و به هفته ای که بهش گذشت فکر میکنه...به هفته ای که پسر کوچولوش بهونه گیر شده بود و هرچی میخواست فقط گریه میکرد..به هفته ای که شوهرش انقد از کار خسته بود که همش بی حوصله بود وقتی میومد خونه...به شبایی که نفسم کم میومد انگار یه چیزی رو سینه م خوابیده بود....به وقتی که دست یکی رو روی پیشونیم حس کردم و فکر کردم شوهرمه اما یهو یادم اومد سرکاره و من تنهام..به اینکه چقدر دوست داشتم برم دو روز خونه مامانم و نشد....حالا من وقتی شوهرمو پسرم خوابن دلم گرفته از اینکه چرا در مقابل گریه های پسرم و بهونه گیریاش صبور نبودم....منی که پسرمو شوهرمو واطرافیانمو خیلی دوست دارم و جونم براشون می‌ره اما یه وقت ناخواسته دلشون رو میشکونم....خدایا منو ببخش بخاطر اون وقتا که دلشون رو شکوندم..دلم میخواد صبح که بیدار شدم خدا بهم یه صبر بده تا دیگه بچه مو دعوانکنم یا عصبی نشم ازش....پسر قشنگم منو بخاطر وقتایی که عصبی میشم ببخش...بخدا من خیلی دوست دارم