۷ پاسخ

من۱بچم هشت ماهیت یکیش ۳ساله پوستم کنده شده کسیم ندارم کمکم کنه مادرمم فوت شده تازه خانواده شوهرمم میان چندروزخونم مهمونی،شوهرمم شیفتیه وبیشتروقتاخابه،دخترم اصلاغذانمیخوره،خاستم بگم توتنهانیستی

سلام می‌دونم خسته میشی
اما بلاخره این زحمات چجواب میده اشکال ندارد بزرگ میشه این دوران تموم میشه میخواستم بگم شبا دیروقت بخوابونم صبح دیربلندشه اما دیربخوابع قدش و رشد ذهنش کند میشه اشکال نداره خدا بزرگه حالا فک کن من دوتا باهم دارم با یک پدری که حتی یک چوب کبریت جابجا نمیکنه هیچ کاری نمیکنه ،منم خسته میشم تازه من بعضی موقع ها کار بیرونم دارم ،بخدا توکل کن

من که بریدم
تازه کوچیکه با هزار بدبختی خپابید بزرگه تو بغلمه بخدا کم اوردم من گوه بخورم که دیگع بچه بیازم عصاب برام نزاشتن

خواهر منم بسکه راه رفتم داغونم
عین‌خودت
فقط با این تفاوت ک من چون ک وسواس دارم
متاسفانه از بازی بچه میزنم هی بشور بساب دارم
ظهرم‌تا اشپزخونه تموم کنم بیداره😄😁اگه همسرم‌باشه عالیه میده پیششش ولی تا خودم باسم‌میگه بیا تو سالن بشین،نرو
تنیز کاری خودم و حمام و این‌چیزا ها ب خدای مهربان سپردم😅
مهدم‌چون هنوز بلد نیست بگن چی میخوان نمیشه
زوده گناه دارن
پسر من بازی فرار و دوس دارخ
فقط عین اسب بدویم🤭🤭🤭
رودمون در بیاد🤭
ماشین‌و اینا برا ۵ دقیقه اش هس😬

منم صبحا سخت بهم میگزره تا دخترم وشوهرم برگردن

من همین الان دقیقا همین تاپیک رو گذاشتم و منم یه آدم داغون و بی اعصابم 😭😭😭

بیشتر باهاش بازی کن ببرش بیرون خونه ببرش کلاس مادروکودک میدونم سخته ولی همه مون این دوران را کشیدیم ویه مدته وخوب میشه

سوال های مرتبط

مامان خوشگلک مامان خوشگلک ۲ سالگی
دارم زاررررر میزنم از دستش ..آرزوی مرگ میکنم بمیرم یتیم بمونه😭😭 فقط میگه بازی کن به قرآن هرچی بازی میکنم سیر نمیشه آخرش میاد گیر میده به کارای من دیگه کم آوردم نمیتونم زیاد باهاش بازی کنم انگار حوصله ندارم تو اطرافمونم هیچچچ بچه ای نیس دریغ از یک بچه هیچ کس باهاش بازی نمیکنه چون سیر نمیشه اصلا انگار ارضا نمیشه این حسش دیگه نمیتونم باهاش بازی کنم خاک تو سرم که مادر بدیم همه سرزنشم میکنن ولی من نمیتونم هر لحظه باهاش بازی کنم جوری مشغولم که حموم به ندرت یادم میوفته میزارمش تاب یه ساعت تابش میدم بازم میاد پایین میگه بیا بازی کنیم بعدش واسش کتاب میخونم دوباره یه چیز دیگه میاره میگه بازی کن نه کارتون میبینع نه خودش با خودش مشغول میشه همش باید با یکی بازی کنه هیچکس نیس منم تنهایی نمیرسونم همه حرف بارم میکنن که وقت نمی‌زاری آخه چقدر باید بزارم مگه بقیه ۲۴ ساعت با بچه بازی میکنن دختر من خیلی خیلی خیلی اجتماعیه پدرمو درآورده عاشق بازی کردن با بچه های درحال اینکه بچه های این سنی اصلا نمی‌فهمن بازی گروهی ینی چی میبرم مسجد با بچها کیف می‌کنه ولی همش کتک میخوره یا منفعله مهد کودک هم برارمش چون تاحالا بچه‌ندیده همشون میزنن بچم مثه پخمه هاست انگار دیگه نمی‌دونم چیکارش کنم الان کلی گریه کردم چشام باز نمیشه