۲۴ پاسخ

اللهیییی بگردمممم ان‌شاءالله بسلامتی بزرگش کنی🤍🫂
من ک طبیعی زایمان کردم بدون ایپیدورال و واقعا درد سختی رو پشت سر گذاشتم

🥹🥹🥹🥲❤️❤️❤️❤️ عزیزدلم چقدر قشنگ توصیف کردی لحظاتت رو امیدوارم که این لحظه های زیبا برای هر کی مث من میخواد مادرشه اتفاق بیفته. مراقب کوچولوی نازنینت باش 🙏🏻🥹🧝🏻‍♀️

عزیزم خداروشکر که زایمان راحتی داشتی😍

منم ۲۲ آبان زایمان کردم مثل همیم

از ۸ سانت دیگه کلا رو تخت بودی؟

😍ای خودا من دور تو بگردم ک مامان شدییییی 🥹🥹

سلام عزیزم هزینه زایمان طبیعی آزاد چقدر هستش؟

من شنیدم وقتی اپیدورال میزنی نمیتونی زور بزنی چون بی حسی واقعا همین جوری بود برا شما؟؟؟

دکترت کی بود عزیزم؟

به سلامتی عزیزم. مبارکه
فقط یه سوال اتاق ال دی آر چیه؟

عزیزم اپیدورال عوارض نداشت . کمر درد و اینا

عزیزم چند سانت بودی اپیدورال زدی ؟ اسپاینال هم خوبه ؟

ان شاالله قسمت همه ما برامنم دعا کنین😍😍😍

و اينكه بمظرتون اگر مشكل مالي داشتيم اما همين بنت الهدي بخوام برم ميشه ماما خصوصي نگيرم؟يعني ماما هاي خودشون اوكي هستن ك لازم نباشه يا بهتره بگيرم؟

سلام عزيزم ميشه عكس فاكتور بيمارستان و اگ ميشه و شرايطش هست يفرستي چرا اينقدر زياد سده هزينش با اينكه طبيعي بوديد🥲

مامان ماهی انشالله که نی نیت همیشه سالم و سلامت باشه .مرسی از اینکه تجربه زایمان رو گزاشتی
منم برای اولین بار میخام از اپیدورال استفاده کنم و اینکه پاستور باید برم.
میشه بگی هزینه اپیدورال چقدر شد برات؟
و اینکه اون اتاقی که گفتی ال دی آر چیه ؟؟تا حالا نشنیدم

خداروشکر عزیزم که زایمان خوبی داشتی ، قدمش پر خیر و برکت باشه، بنت الهی عالیه. ی چیزی ، مگه بنت الهی هر مریضی ی ماما نداره؟ ماما همراه از خود بیمارستان گرفتین ؟ و این که هر بار اپیدورال می‌زدی هزینه‌ش بیشتر میشد ؟

برش پس نخوردی؟!

دکتر بیهوشی که برای اپیدورال اومد خانم بود یا آقا

اتاق ال دی آر همسرت نمیتونست بیاد؟

خداروشکر مبارکت باشه بعد اپیدروال کمر درد نشدی؟

عزیزم مبارکه چ تجربه شیرینی داشتی 😍

عزیزم دلم ب سلامتی🤩🤩🤩😘😘

کدوم بیمارستان رفتی هزینش چقدره شد

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۲ ماهگی
مامان رادوین💙💙💙 مامان رادوین💙💙💙 ۸ ماهگی
پارت سوم
چند دقیقه بعد باز معاینه شدم و گفتن جنین  وارد کانال زایمان شده و  رفتم روی تخت زایمان و موقع زور دادن بود اما من نمی‌توانستم نفس بکشم برام اکسیژن آوردن یکم بهتر شدم و شروع کردم زور زدن 20 دقیقه زور میزدم اما پیشرفتی نداشتم یکم بهم استراحت دادن و دوباره ورزش کردم و باز رفتم برای روز زدن چندتا زور محکم زدم و همون موقع برش دادن و من احساس کردم بچه خارج شد و یک گرمی خاصی داشت و بعدش حس آرامش مطلق بود سبک سبک شده بودم. حدود دو دقیقه بعدش جفت هم با یک ماساژ آرام خارج شد . نی نی رو گذاشتن رو شکمم و اون بهم نگاه میکرد و من خدا رو شکر میکردم که سالمه . پسرم رو  گذاشتن روی تخت دیگه و تمیز کردن و قد و وزنش رو ثبت کردن .گذاشتن روی سینه ام شیر خورد و بردن لباس تنش کردن بعد وبهم سه تا آمپول بی حسی زدن و شروع کردن به بخیه زدن کلا 8 تا بخیه خوردم اما زدن بخیه واقعا دردناک بود با اینکه بی حسی زده بودن.
کل زایمانم دو ساعت طول کشید و پسرم 16 اسفند دو روز زودتر از نامه بستری دکتر به دنیا آمد
ببخشید دوستان حواسم نبود پاک شد دوباره گذاشتم
مامان 💙رادوین💙 مامان 💙رادوین💙 ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت آخر:
هرچی ماما میگفت زور بزن من اصن زور زدن یادم رفته بود هرچی میگفت زور بزن بچه تو لگنه میگفتم نمیتونم بلد نیستم فقط از این درد نجاتم بده گفت تو فوق العاده بودی سریع فول شدی الان فقط باید زور بزنی پسرت بیاد دیگه اینقد درد داشتم ناخواسته نشستم حالت توالت و اونجا بود ک اینقد انقباض هام شدید بود زور زدم و تازه فهمیدم باید چیکار کنم😄 رفتم رو تخت و دیگه حالا ک زور زدن یادم اومده بود هیییییییی زور زدم زنگ زدن دکترم گفت تا ۱۰ دقیقه دیگه میرسم دیگه حالا ماماها میگفتن زور نزن من ول کن نبودم😄 دکترم سریع خودشو رسوند و با دوتا زور زدن حس کردم یه چیزی از تو وجودم کامل کشیده شد بیرون و صدای پسرمو شنیدم،گذاشتنش رو سینم و من دیگه نفهمیدم دکتر کی جفتمو کشید بیرون و بخیه ام زد،انگار از آسمون افتاده بودم زمین و دیگه هییییییچ دردی نداشتم، ۱۱ونیم بستری شده بودم و ساعت ۱۵:۴۵ زایمان کردم ،دیگه یکساعتی تو همون اتاق زایمان پسرم و رو سینم گذاشتن بمونه برای ارتباط پوست با پوست بعدشم بردنش وزنش کردن و قدشو گرفتن و آوردنش دوباره پیشم تا شیر بخوره و دیگه رفتیم تو بخش
به امید اینکه همه مادرا به خیر و خوشی زایمان کنن و خاطره خوبی از اون روز براشون بمونه و بچه هاشون و صحیح و سلامت بغل بگیرن.
ببخشید طول کشید هی پسرم بیدارر میشد مجبور میشدم برم پیشش و بعد بیام ادامه بذارم ممنونم برای وقتی که گذاشتید❤️
مامان گندم🧚‍♀️👼 مامان گندم🧚‍♀️👼 ۴ ماهگی
باز امپول جواب نداد دردام درد داشتم خیلی زیاد وحشتناک دستگاه نشون نمی‌داد اینا فکر میکردن الکی میگم درد دارم خلاصه معاینه کردن تا شدم ۴سانت و سر بچه اومده پشت سرویکس همش هم ادرار داشتم هی میرفتم ای میخوابیدم خلاصه رفتم دوش آب گرم گرفتم ولی خیلی درد داشتم اصلا حالیم نبود ک آب گرمه خلاصه خوابیدم رو تخت گفتن دیگه باید زور بزنی ک بیاد پایین خلاصه تو زور زدن میگفتم دستشویی دارم هی میرفتم از ۳ سانت ک شدم بالا می‌آوردم همینجور دکتر میگفت داره پیشرفت میکنه ک بالا میاره از بس بالا آوردم ک گلوم زخم شد خلاصه معاینه کردن بعد کلی زور زدن مردمو زنده شدم شده بودم ۶ سانت دکتر گفت یه زور بده دارم موهاشو میبینم شدی ۸ سانت سریع بردنم اتاق زایمان یه زور زدم دکتر بی حسی زد برش داد بچه اومد وقتی اومد اینقد زیره میزه بود ک نگو ولی همون لحظه تمام دردا رفت دکتر گفت چندتا سرفه کن ک جفتم در بیاد جفت در اومد دکتر گفت چقد جفتش کوچیکه خیلی کوچیکه بند نافش هم خیلی نازک بود خلاصه بخاطر مسمومیت ک داشتم یه روز بیشتر نگهم داشتن دیگه خون بهم وصل کردن کلی آزمایش و اینا دیگه مرخصم کردن سخت بود ولی گذشت
مامان نیکان مامان نیکان ۶ ماهگی
ساعت ۹ آمپول فشار بهم زدن..ساعت ۱۱ شدم ۶ سانت ک آوردن بهم بی حسی وریدی زدن ینی ب سرمم آمپول بی حسی میزدن ک تو هر انقباض خودش وارد بدنم‌میشد..ی دکمه ام داشت ک اگه خودم دردم بیشتر شد دوز دارو رو بیشتر میکردم..خیلی خوب بود تحمل درد و برام خیلی آسون کرد..ولی من کل تایم انقباض و باز شدن دهانه رحم درد زیادی نداشتم‌قابل تحمل بود برام
ساعت ۱۲ مامای همراه دوباره معاینه کرد ۸ سانت شده بودم خودش تحریک کرد شدم ۹ سانت گف ۱ میریم اتاق زایمان
دوباره ساعت ۱ اومد یه معاینه کرد ک اون‌معاینه خیلیییییی درد داشت دوس داشتم‌بمیرم
بعد اون معاینه من معنی درد و فهمیدم دیگ داشتم میمردم ..سریع گف بریم اتاق زایمان از اونورم‌زنگ زد ب دکترم ک بیا مریضت فول شده و سر جنینو دارم‌میبینم
رفتیم اتاق زایمان و بمن گفتن زور بزن ..چجوری زور بزنم وقتی هیچ زوری نداشتم..میگفتن زور بزن انگار‌معنی زورو نمیفهمیدم چیزی ب اسم‌زور وجود نداشت..اصلا نمیتونستم زور بزنم..خلاصه با هر بدبختی از گوشه های تخت میگرفتم‌و صدامو مینداختم ته گلوم اصلا داد نمیزدم زور میدادم ..من‌زور واقعی هنوز نیومده بود بهم بخدا خودم داشتم زور میزدم..۳تا یا ۴ تا زور زدم‌ و پسرم دنیا اومد..۴ تا بخیه خوردم ک دکترم‌گف اگ خوب زور میزدی اونم‌نمیخوردی..
ادامه پارت بعدی
مامان مانِلی🫀 مامان مانِلی🫀 ۶ ماهگی
«تجربه زایمان طبیعی من3»
ماما اومد و گفت اپیدورال میخوام یا نه؟؟منم یکم باهاش مشورت کردم و تصمیم گرفتم که بگیرم
اومدن برام زدن و کلا بی حس شدم از کمر
پاهام حس داشت و تکون میدادم.ماما گفت حس پاهات برگشت بیا پایین و روی توپ ورزش کن
حدود ۴۵دقیقه بعد رفتم پایین و هر نیم ساعت یبار میومد و معاینه میکرد ولی دیگه درد نداشت چون بی حس بودم کاملا و تا ۱۰سانت بشم نه دردی کشیدم نه از معاینه ها چیزی فهمیدم...
ولی بدیش اینجا بود که اومدن برای آوردن سر بچه داخل کانال
میگفتن زور بزن ولی چون بی حس بودم زورام همه الکی بود و نمیتونم فشار بیارم‌به پایین
همش تو چونه ام بود
خلاصه شکممو فشار دادن و تقریبا با شروع هر انقباض میگفتن زور بده و فشار میدادن
بچه که اومد داخل کانال منو بردن رو تخت زایمان
(که ای کاش از اول اونجا بودم)چون روی تخت عادی پاهام جایی رو نداشت که فشار بدم و زور زدن برام سخت بود
ولی وقتی رفتم رو تخت زایمان و دکتر اومد
با ۳تا زور دخترم گذاشتن بغلم😭😭🥹🥹
از وصف اون لحظه نمیتونم چیزی بگم چون واقعا قابل توصیف نیست...
اگه ورزش هارو انجام میدین و‌ پیاده روی دارین
حس خوب زایمان طبیعی رو از خودتون دریغ نکنین
احساس سبکی ای که بعدش دارین هیچ جایی نمیتونی بدست بیاری...
لحظه ی خالی شدن شکمم از وجودش سخت ترین لحظه بود برام ولی وقتی چشمای خوشگلشو دیدم ....نگم براتون
آخ از دخترکم.....🥹🥹😍😍
مامان لیمو مامان لیمو ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دو
از ۶سانت با ورزش و کمک ماماهمراه با کلی درد و زجر شدم ۹سانت
اتاق زایمان پر بود همونجا زور میزدم فقط سه زور می‌تونستم بزنم چون خیلی درد داشتم
ماما می‌گفت سر بچه رو میبینم دوتا زور دیگه بزنی میاد
اما نمی‌تونستم خودم حس میکردم تو لگنمه اما فقط سه زور می‌تونستم بزنم
وقتی ۶سانت شدم قرار شد برام آمپول بی حسی بزنن اما تموم شده بود ولی از ۶سانت زود شدم ۹سانت
بعد از کلی زور زدن ک نیومد بردنم اتاق زایمان چند بار دیگه زور زدم نیومد برام آمپول برشم زد چند تا زور زدم اومد بیرون
ولی کل درد کمر و شکمم همون ثانیه ک اومد از بین رفت
دیگه شکممو ماساژ دادن دوبار
بخیم زدن
کل درد هام همون ثانیه از بین رفت
تا روز بعد هم درد بخیه نداشتم اما الان فقط بخیه هام درد میکنن
بعضیا بعد از ۴سانت درداشون شروع میشد راحت تر بودن من از ی سانت درد داشتم بیشتر بخاطر اون اذیت شدم
ولی خب طبیعی خوبیش اینه همین ک اومد دیگه راحتی اما خب بخیه یکم درد داره
میتونی ب پهلو راحت بخوابی شیر بدی ولی راه رفتن و نشستن سخته
کلا هر دو زایمان سختی های خودشونو دارن
زود نرید بیمارستان اصلا
ماما همراه بگیرید خیلی خیلی کمکمه ماما من عالی بود خواستید معرفی کنم بهتون
پد بهداشتی بزرگ با خودتون زیاد ببرید شرت یک بار مصرف من چندتا تو بیمارستان مصرف کردم چون خونریزیم زیاد نبود
زیاد برای وزن بچه ها خودتونو اذیت نکنید بچه من ۲۸۰۰بود اذیت شدم درسته ریزه ولی خب بچه ریز هم خیلی نازههههه
مامان پاشا💙 مامان پاشا💙 ۲ ماهگی
پارت 5زایمان
بعدش دیگ زور زور زور سرش در. اومد و گفتین بیشتر ی زور دیگ که بدنش هم در بیاد و یکی هم می‌ره رو صندلی و شکمت فشار میده اون اصلا حس نمیکنی چون درد زایمان بیشتر تا اون
و ماساژ ماساژ تا به دنیا اومد بلاخره تو ی پارچه سبز گذاشتن بچه گذاشتن رو تختش و من که یکم بهتر شدم نشون دادن و گذاشتن رو صورتم دستگاه در آورد ی بوس کردم و بردنش اونور ت ریکاوری
بعدش گفتن یه زور دیگ بزن تا جفت هم در بیاد و مغز شکم و شکم فشار دادن هم داشتن همون موقع و جفت در اومد و شروع کردن بخیه زدن دوتا آمپول بی حسی زدن و شروع کرد ب دوختن ت دوختن بی حس آدم ولی همون نخ ک میبینی ی جوری میشی😂✋ولی درد ندارع اصلا
و بخیه زدن و بدنم می‌لرزید همینجوری چون خون زیادی رفت ازم
بعدش آوردن ریکاوری ت بلوک زایمان بیاد ببرمون
و من همچنان لرز شدید برام بخاری مثل جارو برقی بود آوردن گذاشتن زیر پتوم و یکم بهتر شدم و اومدم بلوک زایمان ک اونجا خابوندن یکم بعدش گفتن ماینه باید بشی هم واژینال هم مقعدی ی انگشت داخل میکنن ک ببین بخیه ها چطوریه الان ک دارم میگم هنوز اون ماینه ها حس میکنم 😂
و بعدش اوکی بود لباس ب بچه پوشیدن سایز 1پوشک سایز صفر
و آوردن تو بخش آزمایش گرفتند ک کم خونی پیدا نکرده باشم
و تا صبح بستریم و ایشالله صبح مرخص میکنن این زایمان من
پسرم روز یک شنبه تاریخ،7/2زایمان کرردم
مامان کارن مامان کارن ۹ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۲
من رفتم تو اتاق مخصوص خودم و دوتا ماما اومدن که سرکلاژ باز کنن برا باز کردن سرکلاژ اذیت شدم واقعا درد داشت برام و ضعف میکردم
سرکلاژ رو ک باز کردن ۴ سانت شدم و بعدش اومدن کیسه آبم رو پاره کردن بعد پاره کردن کیسه آب دردا منظم و شدت دار شده بود واقعا نمیشد تحمل کنم اونجا درخواست اپیدورال دادم متخصص بیهوشی اومد و اپیدورال زد برام دیگه هیچ دردی حس نمیکردم فقط از روی ان اس تی می‌فهمیدم انقباض دارم با مامای همراهم یسری پوزیشن و ورزش و نقاط فشاری برام انجام داد و خیلی سریع ۷ سانت شدم بعد از اون رفتم توی وان و آب گرم میگرفتم به خودم حس زور زدن داشتم ولی دردی حس نمیکردم حدودا نیم ساعت آب گرم گرفتم بعدش معاینه کردن و فول شده بودم گف موهای بچه دیده میشه دیگه روی تخت بودم متخصص بیهوشی اومد اپیدورال رو تمدید کرد برام دکتر و دوتا ماما دیگ بالاسرم بودن هربار حس زور زدن داشتم میگفتن زور بزنم تو یکی از همین زور زدنا صدای پسرم شنیدم🥺بدنیا اومد واقعا حس خوبی بود من ۴ و نیم بستری شدم و ساعت ۷ و نیم شب زایمان کردم کلا ۳ ساعت طول کشید از برش دادن هیچی متوجه نشدم از بخیه زدن هم همین طور خیلی زایمانم خوب بود

بیمارستان عسکریه رفتم قبلش بیمارستان میلاد و خانواده رفته بودم هیچکدوم به تمیزی و خوبی عسکریه نبودن دیگه همونجارو انتخاب کردم خیلی ام خداییش راضی ام

تجربه زایمان طبیعی