حس عذاب وجدان شدید دارم از وقتی دختر دومم اومده به اولی که ۳ سالشه کمتر توجه میکنم یعنی از اول حاملگی‌ خیلی ناراحتم خودمم متوجه میشم چه برسه اون وقتی بچه هاتون کوچیکن بچه نیارین😭

عیب نداره باهم بزرگ میشن بازی میکنن تنهانیستن

سعی کن وقتی بچه خوابه ،ییشتر با بچه اولت وقت بگذرونی ،خیلی سخته ،ولی اون احتیاج داره

شما بهترین لطف رو درحق دخترتون کردین و بیشتر از همه خودت اذیت شدی خدا بهت قوت بده در اینده تنها نیست یه همدم و مونس و همبازی داره اصلا عذاب وجدان نداشته باش سعی کن باهاش با ارامش و صبر برخورد کنی وقتی بچه کوچیکت خوابه بیشتر به دختر سه سالت محبت کن و بهش برس یکم نی نیت بزرگتر بشه مشکلت حل میشه سختیش همین چند ماهه

گلم بالاخره باز بزرگم بشن به توجه نیاز دارن دیگه
عذاب وجدان نداشته باش، تو یه مادر نمونه ای که با تموم سختی ها به فکر دختر بزرگت هستی🥰😍
توی کارهای بچه کوچیکه ازش کمک بگیر
وقتی داری کوچیکه رو می خوابونی یا بهش شیر میدی
بگو بیاد کنارت باهاش حرف بزنی و نقاشی بکشه یا باهاش بازی کنی
تا دوماه سختیش زیاده بعدش راحت تر میشه به نظرم
ولی تمام سعیت رو بکن که باهاش حتی شده دوساعت در روز وقت بگذرونی
در حین کارات باهاش حرف بزن خیلی تاثیر داره
متوجه میشه که بهش توجه داری و دوستش داری

سلام منو شما هم دردیم‌ منم دخترم سه سالشه همش عصبانی میشم دعواش میکنم ولی اون حتی اگه کتکم بخوره فقط میاد بغلم ومنو بوس میکنه شبا وقتی می خابه کنار خودمه وقتی می‌خوابه رحمم بهش میاد اونقدر بوسش میکنم فک میکنم در حقش ظلم کردم که بچه آوردم البته از من ناخواسته بود

و منی ک نه ماه بارداریمو ب این فکر گذروندم و هنوزم بدنبا نیومده ولی غصش پیرم کرده ک چطور بگذرونم.. انقد ک بفکر دختر اولمم ک بهش بی توجه نشه 😔😔

عذاب وجدانی که سه ساله با آمدن دخترم نسبت به پسرم دارم و سه ساله همراهمه
هرچی میگذره بیشتر میفهمم که کاش فاصله سنی بیشتر میداشتم حالا داغونی خودم به کنار