۱۰ پاسخ

اتفاقا منم یه تایپک چند شب میش در مورد همین گذاشتم .
حس میکنم نمیتونم از پسش بر بیام حالم یه جوریه خوشحال نیستم

از پسش بر میای ، از من ترسو تر ، لوس تر آدم رو کره زمین نیستش، اما از پسش بر اومدممممم

و منی که ۳۹ هفته و ۶ روزمه و هنوز درد زایمان سراغم نیومده و دهانه رحمم کاملا بستس😢

من یک هفتس ای فکرا همش تو سرمه
دلم نمیخاد این ۷ هفته بگذره اصلا😔برعکسش ک تا الان دوس داشتم زود ب ۴۰ هفته برسم،یهو ی ترسی اومد سراغم .اصلن هم ترس زایمان اینا نیس...

منم از زایمان میترسم هم طبیعی هم سز هم اینکه استرس همه چی دارم مخصوصا بچه اولم هم هست و سنی هم ندارم همش پیش خودم میگم نکنه مادر خوبی نباشم براش نیازاشو اوکی نکنم یا وسط زایمانم جا بزنم نتونم اووو کلی فکر و خیال دیگه ولی اینو با تمام وجودم میدونم جونم میدم برا بچم و براش حاضرم هر چیزی تحمل کنم
میدونم دیگه نمیشه مثل قبل بیرون و تفریح داشته باشم یا وقت آزاد یا خیلی چیزای دیگه ولی بچم ارزشش داره

منم دقیقا مثل توم کاش میشد این مدت بگذره

اصلا به این چیزا فکر نکن خدا وقتی اون فرشته رو گذاشته تو وجودت خودشم بهت توانشو میده که راحت بدنیا بیاریش فقط بهش اعتماد کن وقتی دردت گرفت سوره انشقاق و بخون خیلییی خوبه یه آرامشی بهت میده😍
اون کوچولوهم بیاد انقد بهت عشق میده که نمیتونی از کنارش رد بشی دوس داری فقط نگاش کنی

چند روز مونده تا زایمانت

طبیعیه ولی انقدری که فکرمیکنی سخت نیست

اخ دقیقا فهمیدم چیا گفتی ولی بازهم بخاطرش خداروشکر

سوال های مرتبط