۱۶ پاسخ

نرو خونشون

منکه پدرشوهرم وسواس داره اینجوری نیست پوشک میندازم تو سطل زبالشون

بهترین راهش اینه که برین ولی ی ساعت بشینین و بیاین زیاد نمونین خونشون

اما خونشون رفتنی سر بغل کردن بچه ها دعوا هست.اما واقعیت من کلافه میشم.همه هم سر هر چیزی نظر میدن.جوری وانمود میکنن که انگار من مادر خوبی نیستم و اونا خیلی بلدن‌.اما تو این هفت ماه یکی نیومده بگه من بچه هاتو یک ساعت نگه میدارم تو به خونه زندگیت برس

ول کن بابا هرکاری میخوای بکنی بکن

وسواس دارن دست خودشون نیست

بیا خصوصی گلم

وا چقدر عجیب خب بچه های خودشون هست چرا باید این قانون ها باشه بنظرم خیلی نرید چون ادم همش استرس میکشه تو این جمع هی باید مواظب یه چیزی باشی هی باید تو فکر و خیال باشید

حق داری ناراحت بشی این چه کارایی که میکنن نوه هاشون همون بچه های خودشون هست چرا باید چندشون بشه از پوشک بچه ماهی یکبار برو با این کاراشون

زیاد نرو بگو بچه م کوچیکه شمام سختتونه کمتر بیایم بهتره
مادر شوهر منم دوروز خونه ش بودیم اومدنی کلی بارو بندیل داشتیم اونم با اسنپ داشتم برمیگشتم تنهایی بدون شوهر دیدم یه کیسه داد دستم پوشک و آشغالای خونه بود گفت ببر آشغالی به خونم دوره ولی دم خونه شما آشغالی هست
کلی هم تازه نظر میدن که فلان کار خوب نیستا فلان چیز میدی بچه میخوره نده یا زیاد عذا میدی یا چرا خوابیده شیر میدی

چه بی شعور پس کی بچه را میبرهتو دست شویی عوض کنه اونجا پر از باکتری هست .
من جای تو بودم نمیرفتم اصلل

نرو
وقتی هر کاری بخوای انجام بدی بدشون میاد نری بهتره

وای درکت میکنم ... سایما اصلا بذار بگن، اخه بچه رو تو دسشویی روی پادری کوچیک که مشخص نیست تمیزه یا نه عوض کنی؟ بگو زیرانداز ميندازم دیگه زیرش.. سعی کن دیر به دیر بری دیگه هفته ای یبار زیاده ولی شوهر آدمو مجبور میکنه والا

تو کار خودتو بکن به حرفاشون اهمیت نده .
اگر میتونی کمتر برو که بزا بفهمن که یعنی چی مایبیبی رو بزار تو کیف .

خب نرو عزیزم 😁 راحت تری

خوب بعضی ها حساسن گلم
تو به خودت نگیر
وسواس دارن مشخصه
اگر خیلی اذیت میشی که حقم داری سعی کن کمتر بری

ول کن بابا کار خودتو بکن

سوال های مرتبط

مامان کاکل زری مامان کاکل زری ۱۲ ماهگی
واقعا چقدر شوهر من بی شعور و بچه ست
الان یادم اومد ۴ ماهگی پسرم دورهمی بزرگ خانواده شوهرم بود
در جریانید که بچه من سینه نمیگیره
منم ۱۰۰ تا دوشیدم
بچه من اون زمان هر وعده نهاااایتا سی ۴۰ تا می‌خورد
از قضا برای اولین بار ۱۰۰ تا رو یه جا تو ماشین تو راه خورد 🤦‍♀️🗿
رفتیم اونجا اولش خوب بود
بعد گشنش شد
میرفتم تو اتاق بهش شیر بدم سینه نمی‌گرفت
میخوابوندمش بچه هاشون میومدن تو اتاق بیدار میشد
بچه به جون من نققققق میزد
شوهر من می‌گفت دم در میگفت اگه نمیخوره ولشششششش کن بیا دارن میرقصن 🗿🤦‍♀️
فکرشو بکن
بچه گشنه رو ول کنم برم برقصم
بعد بچم پی پی کرد
خواستم پوشکشو عوض کنم صداش کردم گفتم پشت در وایسا بچه ها نیان تو اتاق حریم خصوصیه بچمونه نمیخوام کسی ببینه
در رو نمی‌گرفت 🗿
مثل اینکه لج کنه ها
دستش رو دیوار بود تکیه داده بود بهش
میگفتم بابا یه وجب بذار اون ورتر در رو نگه دار
آخرش گفتم برو بیرون خودم نشستم پشت در بچه رو عوض کردم
بعد پلو شام روی بخاری بود
دقیقا تو همون اتاقی که من نشسته بودم بچمو عوض میکردم
اومدن ببرن
آقا
مگه عوض کردن بچه چقدر طول میکشه ؟
تو که پشت دری
بگو زنم داره عوض میکنه بچه رو دو دقیقه تمومه
از اون ور درررررر میزنهههههه پاشو از پشت در
میخوان پلو رو ببرن
میگم باشه بابا صبر کن تمومه
نههههه بچه رو ببر اون ور تر عوض کن اینا میخوان بیان تو

یعنی خاک تو سرم با این شوهر کردنم