بچه ها بعد تقریبا ۲۰ روز اینا دیشب با پارتنرم آشتی کردیم اگه تایپکای قبلو بخونید متوجه میشید و اینم بگم ک جدا شدم بعضیا نمیدونن فک میکنن شوهر دارم دیشب ک آشتی کردیم مثلاااا امروز جایی ک کار میکنه از خونشون چند ساعت فاصله داره بعد گف صب میخوام برم خونمون ولی جوری حرف میزد من احساس کردم اومده خونشون ک تو روستاس خیلیم سگا پارس میکردن اخه تو شهر ک اون همه سگ نیس ک پارس کنه صب بهم زنگ زد حرف زدیم گف تو راهم تو ماشین هم بود خودش عکس فرستاد بعد گف رسیدم خونه زنگ میزنم بعد ی ساعت بعد من آنلاین شد استوری گذاشت منم جواب استوریتو دادم اصلا جواب نداد بعد موندم دو ساعت پیش پیام دادم گفتم ی سره تو تل و اینستا آنلاینی پیام نمیدی گف فک کن مرد تو چرا پیام نیمید ببینی رسیدم یان گفتم آره تقصیر منه باید زنگ میزدم گف آره از اول همینی بد عادت کردی گفتم تو درستم کن گف آموزش احمق عمر هدر دادن است بای منم گفتم حرف دهنتو بفهم هر چی دوس داری میگی هیچی نمیگم بعدم فریتادم فقط برو دیگ آنفالوم😐

۴ پاسخ

بلاک کن بره از همه جا که نتونه بهت پیام بده.. این آقا بگیر نیس.. خیلی خوبه که نزاشتی بهت دست بزنه افرین

دنبال بهانه بوده باهات تموم کنه .

والا من که هیچی نفهمیدم ولی آدم رو شوهرش نمیتونه حساب کنه از پارتنر ک هیچ تعهدی بهت نداره زیاد انتظار نداشته باش

آنفالوم کرد

سوال های مرتبط

مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
سلام خانوما من دخترم تولد تاحالا نگرفتم براش کسی و دعوت کنم حتی پدر مادرامون رو



دوست داشتم امسال بگیرم همه رو دعوت کنم چند ماه قبلم برنامه مو گفتم


و مثلا باجاری و خواهرم دربارش حرف میزدیم شوهرم ی روز عصبانی شد ک‌ چخبره همش میگی تولد تولد ی کار میخوای بکنی صد بار دربارش حرف میزنی
منم گفتم من حرف میزنم توام بیا بگو من این بودجه رو دارم حالا چ ده نفر چ پنجاه نفر و من با بودجه تو دعوت میکنم
من همش حرف میزنم تو چیزی نمیگی
بعد گفت من نه پول دارم نه پول میدم نه برام مهمه
منم لج کردم گفتم کاری نمیکنم هرکاری میکنی خودت بکن
(دخترمم ذوق تولدشو داره)
الان پسفردا تولدشه ب دخترم گفتم ب بابا بگو برات تولد میگیره
اونم برگشت گفت مامان میگیره گفتم من کار ندارم تو گفتی کار نکن
دیگه برگشت یکم فحش داد و گفت میخوای منو عصبانی کنی
من نه بلدم نه کاری میکنم

خیلی ناراحت شدم از دستش
اینکه من یکسره تکرار میکردم رفته بود رو مخش اون روز برخورد کرد
از ی طرف دلم میخواد کاری نکنم تا ضایع بشه و ناراحتی دخترمو ببینه آلان کاری کنم میگه این همه من غر زدم و لج کردم الکی بوده همش
از ی طرف میگم اهمیت ندم برم تدارک ببینم
نمیدونم کدومش درسته
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...
مامان شکوفه گیلاس 🍒 مامان شکوفه گیلاس 🍒 ۴ سالگی
خانما خیلی دلم گرفته میشه کمکم کنید😔



شوهرم خیلی تو تربیت بچه با من ناهماهنگه چیکار کنم فکر می‌کنه من کلفت و پرستار بچشم
ی بار جلو بچه منو زد رفت خونه مادرم قهر مردم اومد دنبالم گفت دیگه این کارو نمیکنم دوباره الان باز جلو بچه بهم میگه حق نداری دعواش کنی در صورتی که خودش دعواش می‌کنه دیشب بچه ازیت میکرد زد رو دست بچه
من چیزی نگفتم ولی اگه من این کارو کرده بودم اینجا کربلا میشد
همش بچه رو علیه من می‌کنه بچه اصلا سمت من نمیاد
یا اینکه من کل ۲۴ساعتم وقف این بچس همش دارم نقاشی میکشم کتاب میخونم کاردستی درست میکنم بازی میکنم
بهش میگم بیا بریم مشاوره میگه مشاور فقط پول میگیره حرف تو سر من نمیره من همینم ک هستم
منم بهش گفتم یا کیای بریم مشاوره یا زنگ میزنم ب بابام همه چیو میگم بچه رو می زارم پیشت ول میکنم میرم
الان من چیکار کنم ؟؟
توروخدا کمکم کنید کم آوردم داره ی کاری می‌کنه از بچم بدم اومده تروخدا قضاوتم نکنید راه حل بهم بدید من هیچکس ندارم خواهش میکنم
بنظرتون جلو خودش زنگ بزنم ب بابام؟؟
نگید تو آرامش باهاش حرف بزن زدم دیشب نشد حالم ازش دیگه بهم میخوره
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۳ سالگی
من خیییییلی خستم از بچه داری
دخترم اصلاااااا و ابدا حرف گوش نمیده، اصلا توضیح حالیش نمیشه
اصلا از حرفش کوتاه نمیاد
جزء به جزء زندگیمون هرمرحله اش شده یه مصیبت. غذا خوردن، دست شستن، لباس پوشیدن، دستشویی رفتن و ....
بخدا دیگه کم اوردم‌ واقعا نمیتونم از پسش بر بیام هیچ جوره
فقط تو همین هفته دوتا دعوای اساسی کردیم باهم. یکیش همین یک ساعت پیش بود.
خیلی دوست داره ببرمش خونه مامانم. از مهد برگشتنی گفت بریم گفتم باشه. قبل رفتن باهاش حرف زدم که مامان حرفمو گوش بده وگرنه مجبور میشیم برگردیم. رفتیم بالا انگار با یه موجود دیگه طرفم. منم بعد کلی داد و بیداد برداشتم اوردمش خونه. گریه کنان اومد
حالا از همه بدتر مامانمه که میکشیدش میگفت ولش کن تو بچه داری بلد نیستی برو خونتون این پیش من مبمونه😔😔😔😔 انگار من دشمنشم
بخدا داغونم. اصلا بچه داری اونی نبود که تصور میکردم. بمیرمم دیگه بچه نمیارم
بخدا از همه بدتر اینه که اصلا توضیح حالیش نمیشه. گوش نمیده اصن ببینه چی میگی
حالا الان هم ناراحتم که این چه مدل بچه داریه، هم از عذاب وجدان دارم میمیرم که چه مامان به درد نخور و بدیم، هم هزار حس بد دیگه😭😭😭