۸ پاسخ

خواهر شوهرم عروس فامیلمون بود اونا منو به خواهر شوهرم معرفی کردن یه شب پدر و مادرش و خواهرش اومدن خونمون گفتن پسرمون نیست ما اومدیم خواستگاری فقط تا اون بیاد که همو ببینید اگه خانواده اجازه بدن با هم صحبت کنن اگه خوب بودن که خدا رو شکر نبودنم که دیگه هیچی خانواده منم اجازه دادن ۱۴روز با هم حرف زدیم به تفاهم رسیدیم .

قبلا همسایه بودیم از دوره راهنمایی منو خیلی میخواسته همیشه دوست داشته من زنش شم ،،بعد ما از اون محله رفتیم و وقتی ب سن ازدواج رسیدیم و از من بیخبر بوده خیلی اتفاقی مادرش دنبال زن بوده براش منو معرفی میکنن بهش و همسرم ک میشنوه میگه یا عشق بچگیم یا هیچ کس.....😅😅

حال ندارم تعریف کنم ولی اره عاشق معشوق بودیم

عشق عاشقی🚶🏿‍♀️

ما فامیل دوریم من‌حتی نمیشناختمش داداشاشو می‌شناختم ولی خودشو نه چون خیلی کمیاب بود روز بله برونمون دیدمش😂😂😂😂😂😐

اون ۴ سال منو میخواست میومدن خواستگاری اما من نمیدونستم یعنی بهم نمیگفتن اصلا هم ندیده بودمش اولین جلسه خواستگاری تو خونمون اومدن دیدمش

ما هم کلاسی بودیم 😁
اره عاشق شدیم ...

استادم دانشگاهم بود.
بدم میومد ازش اونم بدش میومد😬
بعد به واسطه ینفر دوست شدیم.
عاشق شدیم و ازدواج کردیم🙂

سوال های مرتبط