۲۰ پاسخ

مردا رو بکشه دنیا گلستان میشه🙂

شوهر منم دقیقا همینو میگه
انقد بهش دارو دادی تو رو میبینه وحشت میکنه
نباس دارو بدی
دکتر که دعا نمیکنه بچه خوب شه دارو ندم چیکار کنم

این حرکت هیچ توجیهی نداره چرا بچه نخوابه تورو بزنه خنده داره واقعا معلومه دیونه اس ببخشید البته

عزیزم دقیقا منم همینم شوهرم همیشه بهم میگه خاک تو سرت روانی هستی چرا برای بچه اینو دادی چرا این کارو کردی تو مادر خوبی نیستی من خر شدم تو رو گرفتم و......
اما چه میشه کرد راهی جز سکوت و صبوری نیست 😭

عزیزم درکت میکنم خیلی سخته ولی سعی کن خودتو جمع و جور کنی از این دعوا ها بین همه زن و شوهرها پیش میاد

عزیزم دعوا تو خونه همه هست توهم خودتو ناراحت نکن عزیز دلم صبوری کن فقط ..

ولی من از بچم متنفر نمیشم تو این جور مواقع
بیشتر از شوهرم و بیشتر از اون از ننه و باباش که بلد نبودن تربیتش کنن
و بعدشم به فکر جدایی میوفتم
بعد میبینم جایی ندارم برم،جا ک بخوره تو سرم ،برم دخترمو میگیره ازم ،منم ک دخترم بهم وابستس منم جونم ب جونشه
بعد هیچی دیگه ب خودم میگم دهنتو ببند بشین سرجات
ولی از فکر جدایی بیرون نمیام
ایشالا تا ده سالگی دخترم که از حضانت خارج بشه و منو برای زندگی انتخاب کنه و بریم دوتایی زندگی کنیم 🥲

عیب نداره گریه بچه اعصاب ادمو خورد میونه تو ناراحتی بهت حرف زده به دل نگیر

دقیقا ما هم الان سر بچه دعوا کردیم اشغال یه فوش بد داد به بچه برا اولین بار کثافت هرجی از دهنش در اومد به منم گفت انگار مریضه حالم بهم میخوره دیگه ازش

متاسفانه ما هم شنیدیم از این حرفا

امروز چرا همه دعوا داشتن.منم داشتم

اینا برا همه پیش میلد، این مردا فک میکنن بچه باید اروم و ناز و بی سروصدا و مادر هم عین فیلم های خارجی باشه، دگه نمیگن شرایط اونا کجا ما کجا

من اینجوری بگه پارش میکنم

منودخترم اومدیم اتاق بخابیم

الهی عزیزم به دل نگیر شوهرت خواب بوده بچه گریه کرده هم از اینکه بیدار شده عصبانی بوده به سر تو خالی کرده آن شاالله از دلت در میاره

عزیزم بخاطر دخترت قوی باش شوهرتم دلش از جایی پر بودع توام زبون ب زبونش گذاشتی بدتر شده، فردا باهم منطقی صحبت کنین

عزیزم تو همه زندگی ها همین مشکلات هست
سخت نگیر

بینیش ادیته بافین گیرش تمیزکن راحت بخابه بینیش پره اذیته

عههه چقدر منی
منم امروز ظهر بزن بزن بود سربچه ام .بعدم پپشیمونم بهم گفت روانی .ومابقی حرفای خورت

دقیقا جریان شما برای ماپیش اومد😭😭

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۶ ماهگی
بچه بزرگ کردن کی اینقد سخت شد؟کی مریضی ها اینقد زیادشد؟گاهی با خودم میگم مهرنوش اخه تو میخوای ب کدومش برسی به رفلاکس به الرژی به کهیر هاش،ب شب بیداریاش تا صب ،به استفراغاش،چرا باید اینقد همه چی سخت بشه چرا من باید هربار بچمو میبرم پارک یا بخاطر الودگی هوا یا بخاطر گرما استفراغ کنه و کهیر بزنه ،دلش میخواد بره بیرون همش کفشاش تو بغلشه ک بکنیم پاش بره تو کوچه چون صدا بچه هارو میشنوهه ،مگه دلم از سنگه ک نزارم ،خوراکیا بقیه رو میخواد ،دیگه غذاهای تکراریشو میبینه از ته دل گریه میکنه ،با حسرت نگا خوراکی بقیه میکنه،خیلی فشار روحی شدیدی رو تحمل میکنم ،دیشب مامانم اومد پیشم تا صب یاس ۱۲بار بیدار شد هربار مامانم میگفت اخه این بچه چشه همش گریه همش ناله ،امروز مامانم فشار چشمش رفته بالا چون کل دیشب با صدا یاس بیدار میشد،دیشب یه شب از شبای من بوده فقط،اما من هر روز بیدار میشم هر روز میگم توکل ب خدا امروز قطعا بهتر از قبل هس همه چی اما نمیشه.قهر کردم با خودم با خدا با همه .دوستدارم یه نور امید ببینم یه اتفاق خوب .محتاج ی معجزه ام🤲مجدد سوختگی ک بخاطر تست نیس و علتشو هنوز نفهمیدم