۱ پاسخ

خرافاتی نباش

سوال های مرتبط

مامان فرشته ها🧚🌈👼 مامان فرشته ها🧚🌈👼 ۲ سالگی
🌺تجربه از پوشک گرفتن دخترم🌺
اولش رفتم دوتا شورت آموزشی خریدم ،بعدش همش با زبون کودکانه بهش گفتم ،عزیزم ببین چه شورت خوشگلی برات خریدم از این به بعد دیگه اینو بپوش و پوشکتو بندازیم بره،پوشک واسه نی نی های کوچیکه
یه قصه از خودم براش گفتم ،گفتم یه دختره اسمش سارا بود وقتی بزرگ شد به مامانش گفت من دیگه از پوشک خوشم نمیاد دلم میخواد مثل تو ،برم دستشویی،پی پی ها و جیش هارو بفرستم تو لوله ،که برن خونشون،خونه ی پی پی ها تو دستشوییه
همش مدام این قسمت آخره داستانو براش میگفتم و میگفتم دختر منم میخواد پی پی ها و جیش هارو بفرسته برن خونشون
شورت آموزشی پوشوندم بهش و هر یه ربع ازش می‌پرسیدم جیش داری دخترم؟بریم جیش هارو بفرستیم خونشون؟اونم خوشش می اومد و میگفت آره و می‌رفتیم دستشویی و جیش میکرد،چندبار یکم دیر بردمش دستشویی و تو شورت آموزشی جیش کردو عوضش کردم،شورت آموزشی هاش هردوش‌ کثیف شده بودن و مجبور شدم شورت معمولی یا شلوارک پوشوندم بهش،چندبارم چون شورت معمولی پوشیده بود جیش کرد تو خونه ،خلاصه تو دومین روز که از پوشک گرفتمش کم کم جیش داشتنی خودم از حرکاتش می‌فهمیدم جیش داره و ازش می‌پرسیدم میگفت دارم و میبردمش دستشویی ،مثلا دست میزد به مثانه ش ،یا پاهاشو جمع میکرد
چندبارم اومد گفت جیش کردم و من فکر کردم جیش کرده ،دست زدم شورتش و دیدم خشکه ،فهمیدم منظورش اینه که جیش دارم و جیش نکرده،،چندبارم گفت پی پی کردم و دیدم منظورش پی پی دارمه،گاهی هم
ادامه تو کامنت اول
مامان محمدرضا مامان محمدرضا ۲ سالگی
بیاین یکم آرومم کنین.
دخترم وقتی بدنیا اومد آزمایش ژنتیکش گفتن مشکوکه که دوباره تکرار کردیم گفتن اشتباه شده چیزی نیس اشتباه از ازمایشگاه بود.الان دخترم ۸ماهشه چهاردستو پا نمیره ولی سینه خیز همه جا میره ،هنوز وقتی میشینه پشتش بالشت میزارم چون بعضی موقع میوفته و بغل غریبه میره گریه میکنه و خنده زیاد میکنه اینا فقط کاراییه که انجام میده دیگه کاری بلد نیس هرچی باهاش دست دستی کار میکنم میگم نی نای نای که دستاشو تکون بده انجام نمیده اینم بگم وقتی صداش میکنم اسمشو بلده برمیگرده.حالا چندروز پیش خونه مادرشوهرم بود یهو ازم پرسید که دخترم به صدای تو واکنش نشون میده گفتم اره صداش میکنم برمیگرده،اصلا یجوری پرسید همونجا ته دلم خالی شد ترسیدم یعنی با خودش چی فک کرد یعنی بکر کرد دخترم دورازجون مریضه🤦🏻‍♀️😭
از وقتی از خونش اومدم حالم بده همش استرس دارم .پسرم همه کاراش زود بود.۴ماه چهاردشتو پا رفت ۶ماه بدون کمک مینشست و از ۷ماه همه چیزو میگرفتو بلند میشد و ۸ماه با گوشی حرف میزد یعنی میفهمید گوشی برا حرف زدنه یا بهش میگفتم بره چکار میکنه انجام میداد.نمیدونم دارم دیونه میشم میدونم نباید مقایسه کرد بچه هارو ولی حرف مادرشوهرم ذهنمو درگیر کرده😭
مامان پرنس های من مامان پرنس های من هفته دوازدهم بارداری
یادمه۱۷ سال پیش روز عاشورا بود روزی که ب دنیا اومد و تو بغلم گذاشتنش انگار یه تیکه از قلبم جدا شد از بدنم و تو سینش میتپید، وجودش و حس میکردم وقتی با اون چشای درشت و سبزش بهم خیره میشد میخاستم از خوشی بمیرم یع پسر تپل و سفید و چش رنگی که بعد از شیش ماهگی تا سه سالگی عکسش رو بیلبورد های شهر بود دیگه بعد اون پاش شکست و مامانم نزاشت ببرمش سمت مدلینگ گفت چش میزنن بچمو ، الان که نگاش میکنم مردی شده واسه خودش پشت لبش سبز شده قدش بلند شده من تو بغلش گم میشم 🥹 مسئولیت پذیر و دلسوز با اینکه تو شرایط مالی خوبی هستیم تصمیم گرفته که کار کنه هرچی میگم نمیخام اذیت بشی میگه میخام رو پای خودم باشم با پدرش در میون گذاشته یه جای آشنا میره سر کار ماهی ۱۲ تومن شبا که میاد از خستگی بیهوش میشه و صبا با ذوق میپره میره فک کردم بعد چند روز خسته بشه از سرش میفته اما فک کنم اشتباه کردم وقتی صبا میره قلبم میگیره ب نبودش عادت ندارم شاهان کل روز بهونش و میگیره و اینقد میگه داداش دیونم میکنه بزرگ شدن و مرد شدن پسرامون زودتر از چیزی که فک کنیم اتفاق میفته واقعا دلم نمیخاد ازم جدا بشه دلم میگیره خونه نیست 😔 فقط میگم‌خدایا پسرم و ب تو سپردم پسرم علمدار هیئت حسینته خودت نگهدارش باش❤️