۴ پاسخ

ای بابا ماهم سالی یه بار دوبار میریم مسافرت ۲ روزه اونم حتما باید خانواده شوهر مادر شوه پدر شوهر و خواهر شوهر عجوزه اشغالم باید تو ماشین ما باشن من حاضرم اصلا نرم اخه مادرشوهرم خودش که میشینه اونجا دستور نیده اخه دیسک کمر داره به خواهر شوهر هم نیگه بیا بشین زهرا هست تو زانو درد داری اخ از دست این شوهر نامرد که نمیکنه بگه اینم نثل شما خسته میشه فقط تو این مسافرت من نقش یه لوپز خوبی هستم که بپزم بدم بخورن و شوهره بخوره لذت ببره بیاد خونه هیچی حالیش نیست که این زن چیزی از مسافرت نفهمید

عزیزم میای تایپک اخرم

عزیزم الان انقدر زندگیا رو برلمون سخت کردن ک اکثرا همین مشکلات هست برای خودت روز مرگی درست کن بیدار میشی دوش بگیر ارایش کن شده ۱رژ بزن ک از دیدن خودت انرژی بگیری ی نسکافه یا قهوه بخور اهنگ بزار موقع کارای خونه برقص برا خودت. با نی نی بازی کن. برو بیرون مغازه هارو ببین. بچه رو بزار کالسکه برو پارک. کتلب بخون

دو سه سال اول بچه داری این شکلیه کم کم بچه آگاه تر میشه مستقل تر میشه شما راحت تر میشی منم تا پارسال هیچ‌جا نمی‌رفتم هیچ کاری نمی‌کردم اما امسال باشگاه میرم گردش میرم با دوستام پسرم هم دیگه نه رفتار های عجیب از خودش بروز میده و نه اضطراب جدایی داره میذارم پیش باباش میرم کیف میکنم برا خودم

سوال های مرتبط

مامان شیر ب شیر مامان شیر ب شیر ۱۵ ماهگی
بیاید یه چیز بگم

یکی دعا آورد تو خونم دوبار زندگیمو بهم زد تا حد طلاق بار اول ۳ماه بعد عروسیم ک ۳چهار ماه رفتم قهر بار دومم پارسال
وقتی باردارشدم بار اول هنوز سونو ان تی نرفته بودم ک بدونم جنسیتش چیه ولی همون یه نفر طعنه بی داداشی رو زد بهم گفتم توم یه دختر دیگ میاری منم ناراحت شدم هم خودم هم شوهرم وقتی سونو گفت دختر گفتم بقول خودت یه دختر دیگ میارم صد تا دختر نیاوردم ک اینو بهم گفتی چیزی نگف قفل کرد تا پارسال باز زندگیم بهم خورد دیگ آشکارا فهمیدم کار همونه همون سال اول ک زندگیم بهم خورد گفتم خدا کارهرکیه اگ دختر داره زندگی دخترش بهم بریزه اگ فلانیه ک میدونستم کار اونه گفتم انشالا هیچوقت بچه دار نشه
از وقتی ک پسرم یعنی بچه دومم ب دنیا اومده فقط ۷روزگیش دیدنش الکی الکی چه خودش چ شوهرش قهر کردن

الانم ۶ساله دربدر دنبال بچس خواستم بگم بازندگی هیچکی بازی نکنید زندگی هیچکیو داغون نکنید آخرش پاسوز خودتون میشه توروخدا دعا نندازید تو خونه هیچکی