۱۰ پاسخ

مامان گل عصبانی شدن با کتک زدن خیلی فرق داره. حس ناکافی بودن نیست حس اصلاحه نه تسلیم. یه راه ساده این هست بگی من مامان بدی ام ناکافی ام. یه راه این هست بگی کارم عادی بوده خوب کردم زدم همه همین کارو میکنن به خودت دلداری بدی و باز کارت رو تکرار کنی. یه راه دیگه هم هست ... اصلاح کنی خودت رو. خشم داری بچت شیطونه عصبانی میشی ... خشمت رو کنترل کن اگر خودت نمیتونی از مشاور کمک بگیر. اگر میتونی که چه بهتر. حالا انتخاب خودته کدوم راهو انتخاب کنی.

عصبی شدن عادیه اما کنترلش مهمه
من یکی تو مغزم نمیگنجه بچه رو بزنن حتی اروم

بابا به خدا بعضیا تو اینستا ی چیزایی میگن که اصلا جای طرف نیست مگه میشه ی بچه از ۶صبح بیدار باشه ی روند تا ظهر که لخوابه غربزنه مگه چقد ادم ظرفیت داره ادمیم دیگه

من چندبار داد زدم
وقتی حس میکنم دیگه کشش ندارم و اعصابم نمیکشه میبرمش پارک یا پیاده روی
یا میگم بچه های خواهرشوهرام بیان باهم بازی میکنن آروم میشه
یا میبرمش خونه مامانم نگهش داره
و ....
اما کتک زدن؟! واقعا هیچ توجیهی نداره
اصلا مگه بچه این سنی رو میشه زد آخه.....

من که امروز هر چی با زبون خوش باهاش حرف میزدم بدتر میکرد هی جیغغغغف.منم دو تا زدم رو دستشو و دعواش کردم آروم شد دیگه واقعا داشت روانیم میکرد

آره من دیدم مادری که نه بچه هاشو زد و نه اصلا نقشی توی تربیتشون داشت.
زن داداشم عین یه کوه بیخیالی فقط میخورد و میخوابید و گاهی غذا درست میکرد نفهمید چطور بچه هاش بزرگ شدن اصلا.
داداشم هم کتک زد هم داد زد هم نوازش کرد و آخرم دو تا بچه گل تحویل جامعه داد.
مگه میشه بچه رو ول کنی به امان خدا که هرکاری بکنه نیش و نوش باهمه. هم عشق باید باشه هم تنبیه و تربیت.

مگه میشه واقعا تاب حال ادم عصبی نشده باشه
واقعا مغز ادم گاهی اوقات نمیکشه حداقل کم کمش یه داد و بیدادی میشه
دیگه چقددددددد ادم باید صبور باشه که صداش درمیاد

منک امروز زدم ب سیم اخر روز اول پریودیمم بود روانی کامل بودم..خیلی سرش داد زدم الان پشیمونم😢

مگه میشه عصبی نشد؟؟؟
من بعضی اوقات ک خیییلی اذیتم میکنن یه داد کوچیکم میزنم

نه بابا عزیزم هممون مثه همین آدمیم ربات نیستیم که💕

سوال های مرتبط

مامان آرینا مامان آرینا ۱ سالگی
من یه تایپیک گذاشتم گفتم مادرایی که هیچی اطلاعااتی ندارن،راحتن،بچه هاشونم خیلی خوب بزرگ میشه،هیچ توهینی هم نکردم،ولی یه مامان نسبت به حرفم گارد گرفت،گفت همه ی مامانا خوبن،ولی من با اغراق میگم همه ی مامانا مثل هم نیستن،بین مامانی که کلی واسه بچه داری وقت میذاره و مامانی که بچه ش رو به امید خدا بزرگ میکنه،واقعا فرق هستش،جوابی که بهش دادم رو،الان میذارم...
من به هیچ مادری توهین نکردم،همه ی مادرا هم مثل هم نیستن،این و با اغراق میگم،همسایه ی روبرویی مادربزرگم یه خانمی هست ۴۰ و خورده ساله که ۳،۴ تا نوه همسن و سال دختر من داره،این روزا نذری میپزن،نوه هاشون توی کوچه هستن،من ۱ ثانیه ندیدم این بچه ها پیش مادرشون باشن،پیش لات های کوچه هستن،مدام دستشون پفک و چیپس و نوشمک و....هستش،میخورن زمین و و و...ماماناشون با افتخار میگن ما از اول براشون تلویزیون روشن کردیم،میگن همه چی میدیم بخوره،میگن پیش همه جاشون میذاریم...
این مثال و زدم که بگم نخیر با اغراق میگم همه ی مامانا مامان خوبی نیستن...
اگرم اون مامان و مثال زدم،هیچ توهینی بهش نکردم،فقط گفتم خوشبحالشون که خودشون رو درگیر چنین مسائلی نمیکنن و من از بس حساس بودم،همه ی چیزای بد رو جذب کردم...
بین منی که تمام پوست و گوشت و استخون و اعصاب و....گذاشتم پای دخترم و از اول شیر خودم و دادم(به مادرایی که شیرخشک دادن ،بی ادبی نمیکنم،این انتخاب خودم بود و سرش خیلی عذاب کشیدم بنابه دلایلی) و هیچ تفریحی نرفتم و ۶ وعده جدا برای دخترم درست کردم،صبح تا شب نشستم پاش بازی کردم و....با اون مادرای بیخیالی ک مثال زدم،خیییلی فرق هست...
هیچ منتی هم سر فرزندم ندارم،با افتخار این کار هارو کردم و قطعا هم نتیجه ش رو میبینم..‌‌