سلام بچه ها
یه راهنمایی ازتون میخاستم... من حس میکنم دارم دچار افسردگی بعد زایمان میشم انقد ک تو بارداری سختی کشیدم بعدشم این هماتوم ناحیه سزارین اسیرم کرد بستری و فلان هنوزم خوب نشدم و شاید احتیاج ب تخلیه پیدا کنه انقد هی هر روز اتفاقای بد برام میوفته دیگ مغزم کشش ندارع هرچی میگم تموم شد گذشت باز افکار منفی ولم نمیکنه رفتم موهامو کوتاه کردم رنگ کردم گفتم روحیم عوض شه هر روز میرم دوش میگیرم لباس مرتب میپوشم و ی ارایش کوچولو میکنم ک روحیه ام ضعیف نشه برا خودم لوازم بهداشتی ارایشی سفارش دادم گفتم خوشحال شم بلک حس بد ازم دست برداره اما بی فایده بود😭 همینجور ک نشستم مثلا مشغول شیر دادن یهو یه حس منفی ناخداگاه میکوبه توصورتم جوری ک اصلا اون لحظه دیگ نمیخام شیردادنو ادامه بدم حالم بد میشه میخام برم یجا خلوت بشینم تنهاااااا یا گریه کنم یا همش ب چیزای منفی و سختی های قبل فکر میکنم نمیدونم میتونید متوجه شید یا ن اما من واقعا روانم بهم ریخته همش حس میکنم الان ک پامو بزارم دکتر میخان بستریم کنن یا یهو بین روزمرگی هام ی حال بد میاد سراغم ک اصلا توصیف نشدنی بیرون میرم هرکار بگید کردم خودمو دور کنم نشد ک نشد ک نشد بنظرتون برم پیش روانپزشک بهم دارو بده؟؟؟ چون حس میکنم با روان شناس اوکی نمیشم و حرفایی ک میخاد بهم بزنه رو همرو خودم حفظم و انجامش دادم اما خوب شدنی نیستم نمیخام بدتر این بشم همش دارم این روزا با خودم مبارزه میکنم با روحم روانم فکرم...
کاش اونهمه سختی نمیکشیدم شاید الان حالم بهتر بود چقدر من اسیر بیمارستانا شدم و تمومی نداشت وای خدا هرجی میخام فکرش نکنم نمیشه حس میکنم واقعا باید ی دارویی منو دور کنه از این حال

تصویر
۲۷ پاسخ

بنظرتون چون شیردهی هستم بهم دارو میدن؟؟؟
یا اصلا با این حال دارو مینویسن یا ن؟🫠

عزیزم این حالتات بخاطر فشارا و اتفاقاتی که تو بارداری و بعدش براش افتاده اس .یکم به خودت کمک کن من بدتر توووووو بودم تاالانم هستم ولی باید قوی باشی تاا از این غول دردنتو شکست بدی واقعا افسردگی یه غول بزرگیه .پس به خدا توکل کن و به اون کوچولی دوس داشتنی که تو بغلته .موهاتم خیلی قشنگن بهتم میاد مبارکت باشه

عزیزم مکمل هاتو استفاده کن
من هم سر زایمان قبلیم همین بودم رفتم دکتر گفت کمبود ویتامینه که باعث این چیزا میشه وبعد مصرف قرصام واقعا بهتر شدم
مخصوصا مولتی وآهن

فقط باید زمان بگذره این رنجا رو باید بکشیم من تمام اینارو از سر گذروندم افسردگی ادم پاره میکنه

خوب میشی عزیزم خب خیلی زود بچه دارشدی دخترت هنوز کوچیک بود تا سه سال طول میکشه هورمون ها به وضع قبل برگرده

منم دقیقا مثل شماام نگاه تاپیک منو نگاه کنید من هنوز قرصم میندازم

دارو میده ولی خواب آوره

درکت میکنم منم مثل تو بودم بعد ۴۰ روز حالم خیلی بهتر شد عصر که میشد خیلی دلم می‌گرفت انگار که تو یه قفس زندانیم ، همسرم خیلی هوامو داشت عصرا اگه دستش خالی بود میبردمون بیرون دور میزدیم خیلی حالم بهتر میشد

درکت میکنم زهرا جان من 8روز باشکم پاره تو ان آی سیو بالا سر دخترم خون گریه کردم دخترم اکسیژن خونش میومد پایین سیاه میشد بعد 8روز که اومدم خانه افسردگی گرفتم همش وقتی به دخترم شیر میدادم ترس داشتم که الان باز حالش بد میشه از ترس شبا تا صبح بیدار میموندم و بهش نگاه میکردم حالم خیلی بد تا میخوابیدم خواب خیلی بد میدیدم بود البته من فشار حرفای مادر شوهرم هم روم بود من دکتر نرفتم ولی خیلی پشیمونم کاش میرفتم الانم هنوز بعضی وقتا حالم بد میشه اعتماد بنفسم اومده پایین زود رنج شدم خودمو سرزنش میکنم که کاش میرفتم وبه دخترم شیر جوش وحرص نمیدادم شاید باورت نشه من از وزن 62 رسیدم 49هرکی منو میدید میگفت وای چقد سر شیر دهی ریزش کردی اونا که خبر نداشتن من چقد عذاب کشیدم عزیزم برات دعا میکنم هر چی زو دتر خوب بشی واین روزا را فراموش کنی

سلام عزیزم خوبی
من قبلا خیلی دنبالت میکردم یمدت نبودم باز تازه اومدم چ خوب ک اومدم میبینم زایمان کردی❤️😍

زهرا
منم حال روزم عین خودته
چه بسا بدتر

کنار همه اینایی ک گفتی
حمله عصبیم بهم دست میده پانیک میشم

دارو نمیتونم بگیرم چون شیر میدم
ولی قبل از بارداری زیر نظر دکتر بودم
داروهایی ک میدن بییییییی نهایت خواب آوره، با خوردن اونا نمیتونیم ب دوتا بچه رسیدگی کنیم

از خدا میخام دل جفتمون رو آروم کنه 🥲

عزیزم برو روانشناس مشاوره بگیر یا لازم بود روانپزشک دارو
منم میرم متاسفانه زایمان خیلی حال مادرو عوض میکنه

حق داری بارداری سختی داشتی

منم مثل تو نوع بدترش از بچه میترسم چندشم میشه روح روان ندارم دیگ اونم تو این سن همه چی تو این دو سال اخیر نابود شد

من کل بارداریم با همین حس مزخرف داره میگذره

ب نظرم برو روانشناس اگ لازم بدونن ارجاع میدن روانپزشک

منم دارو میخورم اگه نمیتونی تحمل کنی حتما برو روانپزشک خیلی عالیه بهتر از این حالت کوفتیه

منم سه بار عمل کردم اینبار دیگه بخیه خوب برام زدن دارم خوب میشم بچمم شیرخشکی کردم

و اینکه چقدر شما زیبایی 🩷رنگ‌موهاتم خیلی خوشگل شده مبارکت باشه .چهره ناز و کیوتی هم داری ... من مطمئنم نینیت ی مادر مهربون .خوش ذوق و البته بسیار زیبا داره ❤️❤️❤️مادر عزیز صبوری کن . آیت الکرسی بخون توکل برخدا میگذره میدونم .اذیت میشی همه حرفات می‌فهممم آما باور کن میگذره

برو پیش سمیه فیضی

عزیزم خیلی چهره جذابی داری 😍من درکت می‌کنم حالت همه طبیعی برا جدا شدم جفت از بدنم منم تو زایمان اولم مثل تو‌بودم چقدر گریه کردم حس میکردم میمیزم بد ی ماه اوکی شدم اینم که میگی تو بیمارستانی مطمئن باش به فال نیک‌بگیز ی سال ید متوجه میشی اگه این اتفاق نمی افتاد آنقدر قوی نمیشدی همه چیز تو زندگی به آدم درس میده که بد متوجه میشی

متنو کامل ننوشتم ولی اولش گفتی دچار افسردگی شدی

تمام تلاشتو کن ک‌خودت سرپا شی
منم اینجور شدم مدام گریه میکردم از یجا ب بعد همسرم دید دارم داغون میشم هرشب درحده دوساعت میریم با ماشین دور می‌زنیم و خودمم توو خونه مدام سرمو گرم میکنم تمیزکاری میکنم آشپزی میکنم کتاب میخونم میرقصم
موهامو رنگ کردم لاکمو هرروز عوض میکنم خیلی تلاش کردم
بهتر شدم الحمدلله
ولی اگ اینا رو انجام دادی و فایده نداش حتما برو پیش روانشناس
همین اولش جلوشو بگیر
تاکید میکنم روانشناس
ن روانپزشک،چون دارو میدع و اصلا خوب نیس

منم همینطورم عیب نداره قوی باش عادیه
منم بارداری سختی داشتم بعد زایمان هم کهیر وسیع و شدید ریخت بدنم
درحدی ک ۱۰ روز همش بیمارستان بودم دارو و امپول و ....
خیلی سخت گذشت الانم نی نی کولیک و رفلاکس شده دست تنهام
منم یهو میزنم زیر گریه کلافه و ناامیدم
ولی میدونم همش میگذره افسردگی بعد زایمانه
شرایطمون ک بهتر شه اونم مطمئنم خوب میشه

حتما برو پیش روانپزشک
خیلی تاثیر داره و خوب میشی
دارویی بهت میده ک برا شیردهی هم مشکلی نباشه
حتی تو بارداری داروی ضد استرس و افسردگی هست

من کاملا درکت میکنم خودم دچارش شدم بعدزایمان سریع فقط برو روانپزشک

عزیزم حتما برو دکتر و دارو مصرف کن داری خودتو اذیت میکنی...منم قرص میخورم اگه نخورم همین حالی میشم ک تعریف کردی....

عزیزم بچه تو شیرخشکی کن که بتونی بهتر درمان بشی

سوال های مرتبط

مامان دل آرام🤍☁️🫧 مامان دل آرام🤍☁️🫧 ۱ ماهگی
چرا انقد دلم گرفته؟💔
من بعد زایمان بخاطر تغیراتی ک بدنم کرد شکم اویزون و پر ترک و کلی مسئولیت و بیخابی ی تغییرات دیگه از درون در حال فروپاشی روانیم
این وسط حس میکنم شوهرم ازم سرد شده یعنی حس میکنم فاصله میگیره تمام توجهش ب دخترمه. قبل بارداری با من مث دختر بچه ها صحبت می‌کرد رفتار میکرد قربون صدقم میرفت ولی الان همه چی برعکس شده و اصلا حال دلم خوب نیس ده بار بهش گفتم بهت نیاز دارم بهم توجه کن گف بهت توجه میکنم من تغییری نکردم و اینا ولی دروغ میگه .رفتارهایی ک قبل بارداری با من داشت الان با دخترم داره عشقم صداش میکنه خوشگلم صداش میکنه بغلش میکنه تا ی نق میزنه سری میپره روش منو کنار انداخته خودش قبول نداره ولی ما زنا می‌فهمیم دیگه🙂حتی میگف بچه وسطمون بخابه میگفتم بچه رو کنارت بذار من میخام پیشت بخابم ولی گوش نمی‌داد تا اینکه بهش گفتم اینجوری حالم بد میشه ک دیگه بچه وسط نمیخابه
حس میکنم دخترم جامو گرفته همش میترسم افسردگی بگیرم.قبل بارداری انقد معتادش نبودم ولی الان دوس دارم بهم توجه کنه همش کنارم باشه حرفای قشنگ بزنه اما متاسفانه....
چیکار کنم؟منم بیخیالش شم؟دارم اذیت میشم💔