۴ پاسخ

بچه ها غیر قابل پیش بینی هستن متاسفانه. ممکنه تحت تاثیر شرایط اون ساعت توی پارک قرار گرفته باشه.
افرین برو برا معذرت خواهی

حتما اون بچه زیاد اذیتش کرده پسرمن امشب تو پارک دختره هی با یه چیز میزد تو صورت پسرمن،پسرمن هی بهش میگفت نزن کثیفه گوش نمیکرد پسرمنم ازش گرفت پرت کرد دختره هم گریه کرد منم به پسرم گفتم نباید اینکارو میکردی بعد پشیمون شدم گفتم خب اون هی میزد صورتش این میگفت نزن عصبیش کرده خب اون بچه

خیلی بده هفته قبل یه دختر ۶ساله با لگد زده بود توشکم پسر ۴سالم جاش قرمز بود سرآبخوری دعواشون شده بود بعد پسرمن اصلا اهل درگیری فیزیکی نیس فقط حرف میزنه بردم پیش دختره گفتم چرا اینکارو کردی میگف خیلی حرف زد بعد مامانش اومد معذرت خواهی ولی به مامانشم گفتم اینهمه خشونت اصلا خوب نیس دخترتوروهم یه پسر ۸ساله بالگدمیزد شکمش ناراحت میشدی

دختره من امروز رو تاب بوده یه بچه دیگه اومده گفته بسه منم میخام سوار شم دخترم برگشت گفت میام پایین میزنم مجسمه شیا🫠🫠🫠یعنی هنگ بودم نمیدونستم چی بگم

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامان فنقلی مامان فنقلی ۴ سالگی
اصلا دیونه شدم همشم تقصیر شوهرمه
صبح میخواستم برم بانک پسرمو بیدار کردم صبحانه دادم بعد میگم بلندشو بریم میگه نه بابا میخواد بیاد میگم بابا دیر میاد میگع نه دیشب گفته یه کوچولو بازی کنی میام منم بازی کردم
زنگ زدم باباش کجایی میگه الکی نزدیکم اینم گریه بابا نزدیکه من نمیام بانک
هر چی میگم بابا دیر میاد حرف گوش نمیده باز دوباره زنگ زده باباس کجایی بابا دیر میای ما بریم بانک میگه آره دیر میام
قطع کرده بریم به پسرم میگم منم یک ساعته دارم همینو میگم چرا گوش نمیدی گریه می کنه
دوباره الان میخواستم ببرمش پارک حاضر شدم جیغ و داد و فریاد خط و نشون که من با دوستم میرم هر چی بهش میگم بابا مامانش اجازه نمیده نه با اون باید برم
آخر لباسامو در اوردم گفتم نمیبرمت پارک
شروع کرد گریه کردن منم بغلش گرفتم از صبح داشتم بهش می گفتم چه کارایی کردی می گفت چرا نمیبری منو پارک
مامان دختر همسایمون اجازه نمیداد بیاد با من پلرک
که زنگ خونمون زدن شوهرم
فک کنم همه حرفامو شنید
اومده خونه میگه چیشده پسرم
به جای اینکه به من بگه چیشده
کاری کرده که اصلا از من حرف شنوی نداره