۹ پاسخ

دقیقا منم انقد حرس خوردم برای ساخت خونم.تو عقدبودم. مامانش خونه درست کرد.یک سالو نیم موندم دیدم تموم نمیشه عروسی گرفتیم رفتم .خونمون دوبلکس بالا اتاقارو اماده بودن پایین نه.۸ ماه خورد خوراک طرف مادرشوهرم.خواب طرف خودمون خلاصه تموم شد.میگذره ولی خب اون ۸ ماه رو به امید اینکه هر هفته میرفیم خونه مامانم تحمل کردم.

منم دارم خونه درست میکنم واقعا آدم و پیر میکنه منم انقدر فکرو خیال میکنم پیر شدم خونه‌ی منم چیزی نمونده ولی درکل سخته
خونت تو چه مرحله‌ایه؟انشاالله تموم بشه هردومون بریم خونه‌ی خودمون

مامان پناه چ شهری زندگی میکنی؟؟ با جاری اخربت رفیق شو تا راحتتر واست بگذره

ای بابا. کاش بری خونه مامانت. قطعا هم برای خودت سخت میشه هم جاریت. بعد ممکنه دلخوری پیش بیاد

مامان پناه اون کار بسته بندی چیشد؟

چقدر سختهه
جاریت هم باشماست مگه

خب جاریتم با مادرشوهرت زندگی میکنه؟؟
جاریت نمیتونه بره خونه مادرش؟؟
یا تو نمیتونی چند وقت بری خونه مادرت بمونی

نمیشه تا خونه خودتون میرین خوب ی اتاقی ی قسمتی از خونه رو از خودتون باشه؟مثلا ی اتاقی همیشه شما بخوابین

جارتیم با شما میمونه

سوال های مرتبط