سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۲ ماهگی
ادامه تجربه زایمانم

من به خاطر معاینه های تحریکی زیاد که کمک کنه سر بچم بیاد پایین دچار ورم شدید شده بودم هم دهانه رحم و هم واژنم همین باعث شد اپی خیلی بدی بخورم و حدود چهل دقیقه بخیه زدن من طول کشید و من فقط خداروشکر میکردم سز نشدم و بچم سالمه تو اوج درد و ناراحتی قبل زایمانم یکی از ماماها گفت ناراحت نباش دعا کن خودت و بچت سالم باشین و منم از ته دل گفتم خدایا راضیم به رضای تو هر چی خیر و صلاحمه و دقیقا همون موقع سر بچه چرخید، و برای من مثل معجزه بود ، ولی خب من درد بخیه هام زیاد بود ورم و کبودی داشتم و از اون بدتر هموروئید گرفته بودم🥲 از بس زور زده بودم ، ولی خب با دیدن پسرم دردام یادم میرفت ، فرداش دکتر اطفال اومد پسرمو معاینه کرد در حد سی ثانیه و گفت خوبه ، پسرم از اول خیلی دست چپشو حرکت میداد و دائم تو صورتش بود ولی دست دیگشو نه ولی خب یک درصد فکر نکردیم شاید مشکلی باشه ، ما برگشتیم خونه و من بخیه ها و هموروئید واقعا اذیتم میکرد ، لذتی از بچه داری نمیبردم ، تا اینکه کم کم دست بچه خیلی منو به فکر برد واقعا خیلی کم حرکتش میداد با اینکه اکثرا خواب بود ولی خب مشخص بود عادی نیست