۷ پاسخ

بهترین کارو کردی وقتی بهش احترام نمیزارن نره بهتره.

بهترین کار اگه بتونی شوهرتو راضی کنی که کلا از اونجا برید که دیگه عالی میشه از ادمای سمی باید دوری کنی

چرا از اونجا نمیرید .شما که دوتاییتون میرید سرکار ..وقتی بلند شدین اجاره بدین خیلی بهتره اعصاب تون هم راحته

عزیزم بهترین کار وکردید؛همیشه از آدمای سمی زندگیتون دوری کنید .

کار خوبی کردی عزیزم

چطوری نمیسازن‌با بچت؟

بهترین تصمیمو گرفتی هیچ جوره وا نده

سوال های مرتبط

مامان رزا مامان رزا ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون و پر انرژی.
فرزندان شما اجازه دارند اسباب بازی هاشون رو وارد پذیرایی، اشپزخونه یا اتاق خوابتون بکنن یا فقط باید تو اتاق خودشوت بازی کنن؟
من از اول که رزا تونست چهاردست و پا بره خونه رو تا حد خیلی زیادی امن کردم که هی نخوام مراقبش باشم و بهش بگم نکن دست نزن چون فکرم این بود که باید تو خونه ی خودش احساس امنیت و آرامش بکنه نه اینکه هی نگران باشه دست نزنه نشکنه نیفته. اما از بعد دوسال و نیم سه سال سعی کردم قوانین تربیتی رو بهش گوشزد کنم اما خیلی تاثیری نداره .بعضا میبینم مامانها بچه هارو مجبور میکنن تو اتاق خودشون فقط اسباب بازی رو پخش زمین کنن.اما خب کف خونه ما پر میشه از لگو و اسباب بازی. تو مرتب کاری هم کمک نمیکنه. با اینکه توی مهد به قول خودش کلین آپ میکنن بعد از هربازی.
اتاقش ۱۲متر بوده که ۳مترش تخت و کمد و...گذاشته شده
اتاق ۹متری و بدون پنجره و نه چندان دلباز هست. دلم نمیاد بگم فقط تو اتاق خودت بازی کن اما بارها پیش اومده موقع اب کش کردن برنج با قابله یهو لگو رفته زیر پام یا پام داخل کالسکه بچه ش رفته😑 بی نظمیش واقعا اذیتم میکنه اما بین روان سالم بچه و خودم دودل هستم.
قوانین خونه شما چطوره؟
مامان آرتین مامان آرتین ۳ سالگی
دیروز پست یکی رو دیدم نوشته بچش مدلش اینه که هرچی میخوره سریع دفع میکنه بچش ۱۰کیلوعه الان ۳سال و نیمه بود
باخودم گفتم خدایامن ۲سال تمام سره این موضوع غصه خوردم حتی یکبار دفعش زیاد میشد از استرس و ناراحتی داشتم سکته میکردم کلی از همه دور شدم هرکی میخواست دهنشو باز کنه بگه بابا طبیعیه بچت و مدلش اینه دلم میخواست از وسط نصفش کنم..حتی چون بچم وزنش خوب بود میگفتن هیچی نیست و ازمایش ها همه خدادوشکر سالم بودن
این وسط من داشتم اب میشدم بچم رنگ پریده بود،بیقرار بود و چشماش یکم قرمز میشدکه هیچکی حتی متوجه نمیشه که خودم میدونستم اینارو
۲سال زندگیم فقط تو مطب پزشک و توازمایشگا هاگذشت حتی کل ایران رو گشتم پیش دکتر های خوبش بردم
و الان ۵۰درصد موهام تو این دو سال سفید شد
ز اعصاب پادرد گرفتم و یه مدت نمیتونستم راه برم و از جام بلند شم و اینکه خودم بالاخره پیدا کردم مشکل بچم الرژیه و رعایت کردم خیلی بهتر شد خداروشکر
الانم افتادم به فکره اینکه خدایه نکنه به روان بچم اسیب دیده نتونستم همه چی بدم بخوره
و منی که ۳سال بخاطره بچم سره کار نرفتم
تازه ۳سال شد و وضعیتش بهتر شد دوباره شروع کردم برم سره کار
و منی که نمیتونم بچمو جز مادرم و مادرشوهرم به کسی بسپارم حتی یک ساعت
الان من بیشتر از همه آسیب دیدم دیگه نه؟؟
تفاوت من با اون مامانی که کلا نمیدونست این مدل بودن که روزانه دفع زیاد داشتن مشکل هست یا نه و راحت و اسوده زندگیشو کرده چیه؟
منی که یک و نیم سال تمام هیچ جا نمیرفتم بخاطر بچم
الان با خودم فکر میکنم میگم درسته من خودمو کشتم تا بچم رشدش به مشکل برنخوره و هزارمرتبه شکر بهبود پیدا کنه