شوهرم از وقتی داره اون کوفتیو میذاره کنار(تریاک)افسرده طور شده،وقتایی که سرکار میره خوب اوضاعش بهتره سرش با کار گرمه اما وقتایی مثل الان که مجبوره چند روز خونه بمونه بخاطر بیکاری همش حرفای ناامید کننده میزنه،از اول ازدواجمون وقتایی که بیکار میشد کلافه بود و ناراحت،اما الان به غیر از کلافگی و گله از تکراری بودن روزاش همش میگه مرگ خیلی خوبه کاش بمیرم جدیدا از خودکشی هم حرف میزنه،الان قبل خواب بهم میگه فردا بیدار شدی شاید ببینی من نیستم مواظب خودت و مهوا باش...نمیدونم جدی میگه یا شوخی میکنه میگم شاید قبل خواب یه کم کَل کَل کردیم بخاطر اون داره اینجوری میگه منو بترسونه🥲

چطور ترک کرده؟
باهاش حرف بزن جلسات na بره از این رو به اون رو میشه
بگم معجزه میکنه کم گفتم

عزیزم یه سوال زمانی ک شوهرت ترک نکرده بود تو رابطه چجوری بود دیر میخواس یا ن

بگوجلسات ان ای بره خیلی خوبه براش

حالا اگه از مرگ بگه بگیم افسردگی ولی چون از خودکشی میگه مواظبش باش

عزیزم حتما بگو کلاس های ان ای بره

معمولا قهوه زیاد میخورن که دردشون کم بشه یا سرحال تر باشن
نمیخوره؟

ببرش مشاوره یا همدردی کن باهاش درکش کن
حرفاشو گوش بده . . حرفای امیدوار کننده بزن
از آینده از بچه‌تون

ای بابا
کارش چیه؟
کاش همیشه سرش گرم باشه هواسش پرت اون نشه

مواظبش باش یه وقت قرصی چیزی نخوره

وای چقدر بد
بیشتر اون خودتی که ناراحت میشی و نگران میشی

عزیزم حتما ببرش پیش مشاوره افسردگی هیچوقت شوخی نگیر