میخوام امشب برم خونه خودم آبجیم که از من بزرگ تره میگه نرو بچه اولته تجربه نداری تا چله بمون خونه مامان . اون نمیدونه مامانم اون توانایی که سر بچه اون داشت رو دیگه نداره بدنش دیگه یاری نمیکنه خسته میشه خودش چیزی نمیگه ولی من که میبینم چقدر سختی میکشه درسته برم خودم اذیت میشم مامانم خیلی کمک حالمه ولی اینطوری عذاب وجدان دارم
بچه ته تغاری بودن سخته💔

عزیزم ۱۰ روز ۱۴روز کافیه یک ماه ک نیازنیس بمونی
برو

اخی عزیزم برو مادرت گناه داره . تز پسش بر میای من بچم بیست روزش بود رفتم خونم . میتونی حتی حمام چله هم خودم بردم چون راهم دور بود

بنظر بمون خونه مادرت ولی مستقل خودت همه کار های بچتو انجام بده همونجور که قراره خونتون انجام بدی بزار مادرتم فقط به غذا و خوراکت برسه.خدا بهش سلامتی بده انشالله

کافیه دیگه کم کم خودت یاد میگری من سر اولی کلا ۲ روز مادرم پیشم بود خودم گفتم بره سر دومی هم مادرشوهرم یک هفته پیشم بود ولی اکثرا کارخونه بچه رو خودم میکردم شب ها کمکم بچه رو نگه می‌داشت من استراحت کنم

بیست روزکافیه گلم اگه توان نداره نمون اونم گناه داره واقعا چ خوبین شما ک درک میکنین هرکی بود میگفت چرا برا اونا میتونست برا من نه