بچه ها من یه رفیق دارم دیروز گفت باهم بریو استخر مسیرش با ماشین یکساعته دیگشوهر اون گفت من میبرم پول اسنپ ندین من هم ب شوهرم گفتم اونم گف باشه برو
شوهر دوستم ما رو برد بعد سه ساعت اونجا منتظر موند مارو آورد بعد اومدم بیرون از استخر برداشتم دیدم شوهرم 30بار زنگ زده ب استخر هم حتی زنگ زده بود من بهش گفته بودم دو ساعت تو اب میمونم طول میکشه بعد زنگ زدم میگه کجایی چ غلطی میکنی منم گفتم انگار بهت نگفتم استخرم از تو اب بیام گوشی بگیرم ب تو خبر بدم؟ بعد گف زود بیا شوهر دوستم ما رو آورد ازوقتی اومدم تو قیافس الانم کلی باهام دعوا کرد چرا یارو باید سه ساعت اونجا منتظر باشه شما بیاین باز شمارو برسونه😮‍💨من به همه شک دارم فلانه بیساره دیگ حق نداری جایی بری گفتم خب دفه بعد تو ما رو ببر گف نه من ببرم ب دوستت نگاه میکنم گفتم خب نگا کن خدا چشم داده نگا کنی باز میگه چرا شوهر دوستت شما رو برده منتظر مونده اون حتما کلکی داشته😭😭😭ینی هر چقد خوشگذشته بود از دماغم آورد 😭😭😭😭😭

۴ پاسخ

من مجردی این بدبختی و بد دلیارو با خواهر برادرم داشتم خداروشکر ازدواج کردم از دستشون راحت شدم خوب میدونم چی می‌کشی الان💔💔منم ی مهمونی دورهمی میرفتم میومدم خونه از دستشون زار زار گریه میکردم

بنظرتون مردا اصلا عقل دارن؟؟؟؟؟؟

عجب ....

بددلی دیگه

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۴ سالگی
دلم خیلی گرفته بخاطر لکنت پسرم دوازده روزه شوهرم رفته ماموریت حالا رفت نزدیک بیست روزه دیکه بیاد از ساعت ۱۲ تا الانا پاب پای پسرم بودم بعنی هر روز هر روز با همیم دیگه باباش نیس ک ی ساعت با اون باشه دغم میده ولی از درد اینکه لکنتش بدتر نشه هیچی نمیگم باز با اون وضع لج بازی میکنه اصلا گیر نمیدم خونه زندکی رو ب چه وضعی درآورده هیچی نمیگم باز با اون حال شبا ساعت ۱۲ ک میشه دنبال گریه اس دنیال بهانه است ک بشینه گریه کنه ب زبون میگیرم هر کاری میکنم نمیشه از ساعت ۵ بد از ظهر تا ۱۱ ام می‌گردونمش مغازه هارو پارکارو روانی شدم دیگه 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
کاش منو این بچه صب رو نبینیم خیلی روزا برام سخت میگذره غصه لکنتش ک دیگه داغونم کرده ب زور جوری رفتار میکنم ک‌بچم ی وقت ناراحت نشه از ناراحتی من وگرنه از درون داغونم قلبم درد میکنه از غصه😭الان خوابیده همینجور نشستم‌دارم گریه میکنم
ی مادر شوهر خرفت دارم دیروز تو پارک دیده ما رو ن حالی ن احوالی ن ی دست بچمو بگیره سمت خودش ک چی میکنی عین احمق ها بد ی ساعت گذاشته رفته خونش
ولی بگی بیا ی خروار غذا گذاشتم بیا بخور با سر میاد عین گاوم میخوره
ی زنگ نزده تا ب حال ب ما تو این دو سال ک شوهرم ماموریته چی میکنید