جالب ترین و قشنگترین چیزی که دکتر بچه هاتون گفتن چی بود؟

به من گفت بچه رو باهیشکی مقایسه نکن بچه حاصل ژنتیک پدرمادرشه بچه رو باماه قبلش مقایسه کن فقط👍🏽و

شاید ۲۵ روزش بود برای چکاپ و اینا بردمش پیش یه دکتر خیلی خفن (دکتر زاهد پاشا،بابل)
گفتم شیر خودمو میدم چی بخورم چی نخورم گفت مادر همه چی بخوره جز غصه🥺
خیلی بغضی شدم اون لحظه🥹
در ادامه هم به من و همسرم گفتن حرف مادرزن مادرشوهر اینارو گوش ندیدن خواهشا🤣

اوایلی ک آراز بدنیا اومده بود خیلی حالم بد بود
مدام گریه میکردم و اضطراب داشتم
آراز از خوردن شیر امتناع میکرد و جیغ میزد
بردم دکتر گف مشخصه خودت حال روحیت اوکی نیست درسته چون بچه ها کاملا متوجه میشن حتی از ضربان قلب مادر!
بجای اینکه دنبال این دکتر و اون دکتر باشی و عیب یابی کنی پسرتو دیگه ناراحت نباش!
همین گونه شد ک من دیگه سعی کردم گریه نکنم
عصه نخورم
با دلخوری ام بهش شیر ندم و واقعا تاثیر داشت🥺

من اصلا اصلا دکترای خوش اخلاق به پستم نخوردن هر چی یادمه فقط داشتن منو اماده میکردن که بچم دور از جونش دووم نیاره من وابسته نباشم بهش🥲

عزیزم درخواست دادم

پنج روزش بود گفتم دکتر همه میگن شیر خشک بده نده بهش ، من اگه شیر بدم خودم عذاب میکشم گفت فقط خودت مهمی با دل خودت کار کن کوچولو بیشتر از شیر مادر به یه مادر خوشحال نیاز داره🥹

من وقتی فنر داخل کلیه علیراد رو دراوردم خیلی حالم بد بود علیراد بیش از اندازه گریه میکرد و بیقرار بود رفتم به دکتر گفتم چرا اینهمه بیقراره و شیطونی میکنه نمیخوابه اصلا.. برگشت گفت از بچه چه انتظاری داری بعد از پنج ماه تازه داره دست و پاهاشو باز و بسته میکنه بدون درد میتونه بره رو شکم تازه داره نفس آسوده میکشه و خودشو پیدا کرده انتظار نداشته باش بهش خواب اور بدم تا بخوابه بزار تا میتونه اذیتت کنه🥲
اون لحظه واقعا خداروشکر کردم ک منم مث بقیه مامانا میتونم بزارم بچه غلت بزنه (به خاطر فنر نباید رو شکم میبود) یا بشینه و گریه نکنه🥲🫠

من اوایل که بهشت دنیا اومده بود خیلی استرسی بودم تقریبا هفته ای دوبار دکتر بودم😂 دکترش بهم گفت یه جمله میگم پشت سرم تکرار کن بهم گفت بگو بهشت سالمه هیچ مشکلی هم نداره😅 بعد از اون انگار به ارامش رسیدم دیگه الکی دکتر نرفتم 😂

عزیزم پیش کدوم دکتر میبری؟