۳ پاسخ

اگر اینترنتی یا تلفنی نوبت بگیری راحتتری

چه بد من دکترم یه اتاق داره که فرش داره میشه بری توش نماز بخونی و بخوابی تا نوبتت بشه ،واسه همین میرم اونجا البته معاینه هاشو طول میده اونم🥲

الهی بگردم.
دکترت خوبه کارش؟ راضی ای؟
میسه اسمشو بگی

سوال های مرتبط

مامان بَ جِ پسر🩵 مامان بَ جِ پسر🩵 هفته سی‌وهشتم بارداری
امروز آزمایش گلوکز داشتم واقعا برام سخت گذشت 🥲
از شب قبلش ساعت ۹چیزی نخوردمم تا فرداش از خواب پاشدم رفتم واسه ازمایش شد ساعت ۹رسیدم اونجا از شانسم خیلیی تا خیلی ازمایشگاه شلوغ بود چیزی حدود ۷۰.۸۰نفر جلوم بودن تا نوبت من بشه رفتم پذیرش گفتم من خواب موندم نتونستم اول وقت بیام اگر امکانش هست من برم ازمایش بدم اینا که قبول نکرد گفت منتظر بمون نوبتت بشه🙄 جونم براتون بگهه تا ساعت ۱۰نوبتم شد رفتم واسه ازمایش ، اول رفتم واسه کشت ادرار بعد ازم خون گرفت محلول هم بهم داد گفت بخور اومدم بخورم دیدم یکی سرش گیج رفت افتاد زمین اونم مثل من اومده بود واسه گلوکز 😫واای من یه استرسی گرفتمم وحشتناک خلاصه رفتم پیش همسرم محلول خوردم بد نبود قابل تحمل بود عین شربت پرتقالیا قدیم پاکتی بودن عین اونا بود حالاا چقدرر نگران بودم حالم بد شه😣 شکر خدا حالم زیاد بد نشد خودمو با چیزای دیگه سرگرم کردم که حالت تهوع اینا نگیرم
خلاصه بگمم ارمایش گلوکز هم تموم شد سختیش واسه من قسمت گرسنگیش بود فکر کنید از ساعت۹شب تا ساعت ۱۲/۵که اخرین خون رو ازم گرفتن ناشتا بودم
مامان جوجو مامان جوجو ۳ ماهگی
پارت 2: خلاصه سه نفر معاینم کردن منم بی تجربه اصلا نگفتم چخبرتونه همه حمله کردین بستری شدم رفتم داخل یه اتاقی که تخت زایمان طبیعی داشت همسرم اومد زایشگاه گفتم توروخدا منن مرخص کن ببر خونه من اصلا درد ندارم اینام همه معاینم کردن رو این تخت هم نمیشه خوابید کمرم درد گرفت اصلا میبینم این اتاق وحشت میکنم همسرم اومد داخل گفت میخام خانومم مرخص کنم درد نداره گفتن اگ نصف شب دردش گرفت ما پذیرش نمیکنیم دیگه اونم ترسید گفت بمون نمیبرمت خونه
من خوابیدم تا صبح یه دکتر اومد گفت فشارت هنور 14 هنوزم درد نشون میده نوارت هیچکاری نمیشع بکنیم تا عصر دردت نگرفت فشار بهت میزنن شیفت اون دکتر تموم شد
یه دکتر دیگه اومد منم کلافه شده بودم بدون درد تو یه اتاق ترسناک
دیگه دکتر جدید که اومد معاینه کرد گفت اون دوسانتی هم که گزارش دادین بازه بسته شده لگنشم فوقولاده تنگ سنش کمه نمیتونه طبیعی امادش کنید من میبرمش اتاق عمل ساعت 12 بود
لباس اوردن برام منم خیلییی خوشحال 😂😂 ساعت 1 ینفر اومد با سوند دیگه اونجا بود که فهمیدم کارم تموم
یه شلنگ خیلییی زخیم اورد به من وصل کرد انقدر زخیم بود مجاری ادرارم پاره شد و از سوزش ادرار داشتم میمردم
نمیتونستم یه قدم راه برم
ادرارم از کنار شلنگ یسره میریخت رو پاهام قطره قطره
تا 4 من تحملش کردم به سختی
گفتن بیا بشین رو ویلچر تا ببریمت اتاق عمل گفتم راه میام اصلا نمیشد بشینم ب سختی رفتم تا دمه اتاق عمل