زهرا زهرا قصد بارداری
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
لطفا یکی میاد اینجا ازتون میخواد از تجربتون بگید هی نترسونید هی نگید وای برسون بیمارستان خود آدم عقلش میرسه اگه نمیتونید راهنمایی کنید کلا جواب ندید،انقد ترسوندن بچمو بردم بیمارستان امام علی دقیقا ۴ ساعت موندیم اونجا هی فرستادن بالا پایین تا پرونده تشکیل بدن بستری کنن حتی دکتر بالا مهر کرد گفت سرم بزنید ولی پرستار های بیشعور حالیشون نبود کل این ۴ ساعت بچم اشک ریخت اگه خونه بود بهش حداقل یه قلوپ آب میدادم اشکش خشک شد دیگه اشکش نمیومد،یه بچه رو از ۶ جا سوراخ کردن بچه هلاک شد نتونستن رگ بگیرن حالش بد بود، بعداز کلی کاغذ بازی گفتن ببر اول ازمایش بده بعداز ۳ ساعت جوابش میاد سرم و دارو میزنیم دیگه گفتم بچه رو ببرم خون بگیرن بعدشم ببرم رگ بگیرن بچم هلاک میشه شوهرم تف کرد صورتشون برداشتم آوردم بچه رو،خیلی عقده ای بودن خیلی،من اگه میدونستم انقد اذیت میکنن نمیموندم فکر کردم دکتر سفارش کرد راه میندازن بقران ۳ بار از کلینیک بالا زنگ زدن بازم کارمون رو راه ننداختن میدونستم اینجوری هستن میبردم یه بیمارستان شخصی،اینجام همه گفتن امام علی یه نفر یه بیمارستان شخصی خوب معرفی نکردن،دیگه هیچوقت اینجا سوال نمیپرسم جز استرس هیچی دستگیر آدم نمیشه، من اولش بردم کلینیک پارسه ولی اونجا سرم نزدن بردم امام علی، بجون عزیرام اصلا هزینه مهم نبود فقط میخواستم بچمو سرم بزنن کاش ۴ ساعت بچمو اذیت نمیکردم انقد گریه کردم چقد بچم عذاب کشید،خلاصه اینجا یا سرزنش میکنن یا میگن عه خطرناکه برسون بیمارستان