مامان بردیا مامان بردیا ۳ سالگی
مامان آب‌نبات 🍭 مامان آب‌نبات 🍭 ۳ سالگی
دیشب ی خواب وحشتناک دیدم از وقتی بیدار شدم حالم خرابه، ما طبقه سومیم تو اتاق یه پنجره نورگیر داریم ارتفاعش بالاس یعنی هم خود پنجره نسبت به دخترم خیلی بلنده هم دستگیره ش خیلی بالاس، دیشب خواب دیدم شب بود من و دخترم تو خونه تنها بودیم دخترم یه کاری کرد ک تو واقعیت اصلا امکانش نیس خیلی عجیب بود، پنجره باز بود اون رفت یه پاشو گذاشت رو لبه پنجره خودشو کشید بالا همون لحظه از پنجره رد شد از اونور افتاد من وقتی دیدم داره رد میشه دویدم سمتش وقتی رسیدم اون از اون طرف پنجره افتاده بود من لحظه آخر دستشو گرفتم فقط داد میزدم یا فاطمه زهرا کشیدمش بالا، در حالت عادی من با دوتا دست هم ب زور دخترمو بلند میکنم دیگه بالاخره بزرگ شدن سنگین شدن، اما اون لحظه تو خواب انگار اصلا برام سنگین نبود همینجور ک معلق بود کشیدم اوردمش بالا داخل اتاق بغلش کردم همون لحظه از تکون خوردن دخترم ک کنارم خوابیده بیدار شدم دیدم همونجور تو خواب اومد تو بغلم، یعنی حالم زهرماره از وقتی بیدار شدم، نمی‌دونم چی بود دیگه هرچی بهش فکر میکنم همش حالم خرابتر میشه اصن نمیتونم فراموشش کنم😔
مامان 🦋دخترم🍓🍄 مامان 🦋دخترم🍓🍄 ۴ سالگی