مامان آیلا مامان آیلا ۳ ماهگی
خانوما دلم گرفته 😢
واقعا از دست این مادر شوهر میخوام سرمو بکوبم به دیوا 😡
باردار که بودم این اخرا خیلی سنگین بودم نمیتونستم کارای خونمو انجام بدم میومد خونمون دریغ از یه زره کمک باور کنید راه میرفت چیزی که داخل خونه افتاده بود با پا کنار میزد از روش رد میشد وقتی دخترم به دنیا اومد از روز اول اومد اینجا تا دو هفته همش حرف های غیر قابل تحمل میزد یه شب بیمارستان بودم اونا خونه ما بودن بخدا که من اسم هر چیزیو میبردم میدونست کجاست حتی لباسام بعد چهل روز یه هفته رفتیم خونشون من بخیه هام دیر افتادن هنوزم جاشون درد میکنه از من انتظار داشت به دخترم برسم کارای خونشو هم انجام بدم یه بار سر سفره موقع سفره جمع کردن بود دخترم گریه میکرد شیر میخواست رفتم بهش شیر بدم باور کنید رفت ظرف هارو بشوره انقد ظرف هارو محکم اینور اونور مینداخت منم از زیر گریم گرفته بود چون خونه مادرم که میرم دخترمو نگه میدار غذا درست میکنه میاره حتی میزاره جلوم من نمیخوام اونم اینجور باشه ولی یکم دردکم کنه.....ادامشو پایین مینویسم
مامان ریزه مامان ریزه ۱ سالگی
مامان نفس مامان نفس هفته هجدهم بارداری
مامان نینی کوچولو مامان نینی کوچولو هفته سی‌وچهارم بارداری