مامان آرام مامان آرام ۷ ماهگی
مامان 🎈🧸سامیار🧸🎈 مامان 🎈🧸سامیار🧸🎈 ۲ سالگی
پارت ۱۲۵
فرداش ک میشد روز تولد پسرم، رفتیم کیکیشو تحویل بگیریم گفتم برو بپرس ببین شلوارت اینجاس هزچند ک من فک نمیکنم باشه شوهرم رفت زنگ زد بهم ک مارک شلوارم چی بود منم گفتم دیدم شلوار ب دست اومد🤦‍♀️ وای ضایع شده بودم اونهمه تهمت زده بودم گفته بودم رفتی خونه جن ده شلوارت مونده اونجا، اوند چپ‌چپ نگام کرد گفت حقته بزنم لهت کنم منم چون تقصیر خودم بود انداختم ب شوخی گفتم ای وای اینجا بود من معذرت میخام ببخشید بهت تهمت زدم من میدونستم شوهرم از اینکارا نمیکنه🤦‍♀️ اونم ی حرفی زد ک قابل گفتن نیس🤣
و اما بگم از شب دعوامون ک الان کار کشیده ب اینجا
شب قبلش شوهرم ساعت دو شب اومد من دروقفل کردم اس میداد خستم درو باز کن فردا بهت توضیح میدم گفتم برو پیش هرکی ک بودی تو عادت کردی بیایی اس بدی خر کنی منو بعد بیایی داخل، دوسه تا عکس فرستاد گفت برا کار رفته بودم گفتم چه کاریه ک روز انجام نمیشه چقدر دروغگویی تو چرا پول نداره این کاره تو
دیدم صدای خرپف میاد فهمیدم تو راه پله خابیده رفتم درو باز کردم دلم سوخت براش چون شب قبلشم نخابیده بود گفتم بیا نو خونه ولی فردا نگی کجا بودی بخدا به کل میزارم میرم
مامان ماهان مامان ماهان ۲ سالگی