مامان آوش مامان آوش ۲ سالگی
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت سوم

گفتم انتحاری نمیشه رفت جلو ریز ریز کمش میکنم
اولش اگر روزی شیش بار شیشه میدادم کم کم کمش کردم تا جای که بعد از دو هفته شدروزی یک بار و نهایتا دو سه روز یه بار و تا انتهای ماه سوم هفته ای یک بار اونم در شرایطی که مجبور میشدم شیشه میدادم(مثلا یه بار مراسم عروسی بودیم نمیشد مجبور بودم شیشه بدم یا مثلا هفته بعدش موعد واکسن چهار ماهگیش بود باباش پا درمیونی کرد گفت تو رو خدا جیکر بچه رو خون نکن درد داره بدوش بهش بده )
خلاصه که حذف دائمی شیشه امکان پذیر نیست برای هیچ کس وجودش خیلی وقتا کار راه اندازه
قبل تر گفتم سینمو به هیچ عنوان نمیگرفت و جیغ میزد هر بار میدیدش اما چطور با این شرایط موفق شدم سینمو بهش بدم
راه حل اول :
ادرینا خانوم رفلاکس داشت وقتی شیر میخورد از دریچه معدش هی شیر میمومد بالا و اذیت میشد گریه میکرد سینمو پس میزد !
راه حل ؛یه بالشت پشت سرم میذاشتم بهش تکیه میدادم به جای چهار زانو نشستن دو زانو مینشستم اما یکی از پاهامو صاف میکردم (اون پای که سر بچه روش بود بالا بود )(مثل زمانی که اتل متل توتوله بازی میکردیم😂)
اینجوری سر و بالاتنه بچه بالا قرار میگرفت قسمت معده پایین و کلا یه حالت اریب مانند میشد و شیر برنمیگشت بالا که نتونه بخوره
برای خوندن قسمتهای قبلی و‌بعدی رو اسمم بزنید و وارد پیجم بشید
مامان فندوق مامان فندوق هفته سی‌ونهم بارداری
مامان آیهان و نی نی🩵 مامان آیهان و نی نی🩵 هفته نهم بارداری
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی