۹ پاسخ

ببرش حمام صندلی کودک بگیر از اینا که کاسه داره تو اون یاد بگیره بعد یواش یواش یادش میره از فلاش تانک ترسیده وگرنه بچه که پاش به کاسه توالت نمیزسه باز بکنه

عزیزم نباید بترسونی باید بهش یاد بدی این کار خوبی نیس آب میپاشه کثیف میشه همه جا لباسات کثیف میشه...حالا ی سالم از سیفون بترسه بعدش چی...بچه باید اصول و قوانین رو یاد بگیره

دوباره ترسشو بریز و با اب بازیش کنار بیا سامینم چند ماه اول همین بود دوس داس اب بازی کنه هربار دسشویی داشت یک ساعت باید اب بازی میکردیم منم وسواسم روح و روانم ازردع شد ولی مقاومت کردم نترسوندمش
ولی بردم تو حموم دسشویی کنه چون نیدونسم اونجا دیگ حداقل تمیزتزع دیگ خودش یاد گرف با صبوری ک اب الکی باز نکنه کتاب قصشو براش خوندم ک دسشویی جای بازی نیس الان یاد گرفتع.حتی یادش دادم خودش دست ب چیزی نزنع تا دسش کثیف نشه

پسر من خودش حالش بهم میخوره
تا میخوام بشورم میگه زود بشور تمیز بشه
بعدش با فلاشینگ بازی میکنه و از صداش خوشش میاد
من فعلا تو حموم میبرمش .چونکه دستشویی خیلی سرده
کثیف کاری هم کنه کلا میشورمش

اخه بچه چی از نجاست میفهمه که ترسوندیش؟باید یه چیزی که دوس داری براش بخری بشه جایزش

چون ترسیده این طوری شده باید براش توصیح بدی ترس نداره ویه کم حوصله کنی پسرمنم عاشق آب بازیه بچه ش خب،ما وقتی قراره بچه رو از پوشک بگیریم باید خیلی حوصله کنیم دادنزنیم

خودت ترسوندی ش میگی چکارش کنم
هیچی
دوباره یکاری کن ترسش بریزه

بله بچه ها متفاوتن.همونطور که دختر و پسر از نظر جسمی فرق دارن خلق و خو و روحیاتشون هم فرق داره

وقتی تو سن بالا از پوشک میگیرید بچه چ میفهمه نجاست چیه وقتی تا دیروز نجاستش رو با خودش حمل میکزد دخترم کافیه یکم کثیفیش بپاچه روش قیامت میکنه چون عادت کرده ب تمیزی اصلا درک نمیکنم بچه ای تو این با پوشک و نجاست دیگران اعتراض نمیکنن ب بوی کثیفش چون واقعا بزرگ هستن خیلی وحشتناک

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
لعنت به پریود و بی اعصابیاش
چند روز مثل سگ شدم. پسرمم رو اعصابمه یک سره کله ش تو گوشی و تلوزیون من باهاش بازی میکنم تا بازیش تموم میشه بدو میره سراغ تلوزیون من گوشی بهش نمیدم گوشی بقیه رو میگیره نمیدونم چه مرگشه با خودش که اصلا بازی نمیکنه
یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش ادرار عین آدمیزاد از همون اول همکاری کرد مدفوع تو دستشویی نمیکرد. یه بار کرد بدش اومد دیدم عق ش گزفت اذیتش نکردم
دیگه با داستان و قصه و کتاب و برات اسباب بازی فلانو میخرم
الان یه هفته س میگه از پی پی بدم نمیاد بانمکه شبیه شکلا نشونش دادم
میگم خوب بدت نمیاد بریم تو دستشویی پی پی کن میگه باشه. باز تا میبینم داره زور میزنه هرچی میگم بریم تو دستشویی برات کتاب میخونم میگه نه. تا پی پی تموم میشه خیالش راحت میشه میگه از فردا تو دستشویی میکنم
یه هفته س همین داستانو داریم
دیوونم کرده امروز تا دیدم داره زور میزنه گفتم بدو دستشویی نیومد و تو شلوارش کرد
منم انقدر از دستش خودمو زدم و انقدر دعواش کردم دستام داره میشکنه گلوم درد گرفته
الانم باهتش قهرم. وقت پریودم اعصاب ندارم
امروز ظهرم نخوابید بسکه تو خونه بازی و فعالیت نمیکنه اصلا خسته نمیشه. انگار یادش رفته بازی کردن با خودش چجوری بوده
منم همون ظهر که نخوابید گفتم اجازه نداری تلوزیون روشن کنی
حالا هی میره ولو میشه اینور اونور من غر نیزنم پاشو بازی کن باز یه ذره بازی میکنه دوباره ولو میشه