بچه بزرگه منم از شوهرخواهرشوهر و عموش و یکی از عموهای من میترسیدددد ب شدت
بعد کم کم اونا هربار شکلات و.....جیزایی ک دوس داشت با روی خوش ومهربون بهش دادن تا کم کم بهت. شد
اره دخترمن ازمردا میترسع توعید یه مدت خونه هرکی میرفتیم میگرفتن بچه رو به زور بوس میکردن الانم هر کی بیاد خونمون اول مفصل گریه میکنه
نه برعکس کلا زود گرم میگیره دخترم مگر اینکه نمیدونم چرا از کسی حس خوبی نگیره تا حالا فقط چند نفر بودن که دوست نداشته نزدیکش بشن که با اونا هم اگه مدت زیادی یه جا باشیم بهتر میشه رفتارش
سلام عزیزم بچه من یه مدت از پیرمرد پیرزنا عجیب میترسید هر جا میدیدشون میزد زیر گریه خداروشکر الان بهتر شده فقط مامان بزرگ شوهرم رو که میبینه ازش میترسه منم اصلا خونشون نمیرم...از شوهر خواهر شوهرمم خیلی میترسه اگه جایی بخوایم بریم و اونم باشه اصلا داخل خونه نمیاد ببینتش میزنه زیر گریه....خیلی بده بچه اینجوری باشه هر چی هم باهاش حرف میزنم فایده نداره منم موندم چیکارش کنم که دیگه از کسی نترسه
نه اینجور نیس بچه من. لابد پدرش دعوایی چیزیش کرده یا زده ش ی وقت. یا کسی مثلا دستشو کشیده دردش اومده ی همچین چیزایی. اونم ترسیده دیگه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.