بی هوشی کامل بودم. دو ساعت بعد که بهوش اومدم درداک شروع شد، همون لحظه خانمه اومد برای ماساژ رحمی که خیلی درد داشت بعدم بردنم بخش که دیگه درد داشتم و با شیاف یکم کنترل میشد. شانه درد خیلی شدیدی داشتم که هیچ جوره آروم نمیشد، دلواپس دخترم بودم و دل تو دلم نبود ببینم حالش خوبه یکم خیالم راحت بشه
منم اصلن کمر درد نگرفتم خدا روشکر راضی بودم من خودم گفتم بی حس چون خیلی شیرینه میبینیش میذارن رو صورتت🫠🫠وای خدا خیلی ناب این حس
منم از کمر بی حس شدم هرچی گفتم بیهوشم کنین نکردن چون فشارم بالا بود..زجر کشیدم تا امپولا رو زدن توکمرم.قشنگ تمام مراحلم حس کردم درد نداشت ولی میفهمیدم و دلم یه حالی میشد الانم از کمر درد دارم میمیرم.
من بی حسی بودم موقع امپول زدنی خیلی اذیت شدم بعد الانم کمر درد شدید گرفتم همش احساس میکنم جای امپوله درد میگیره سرما میخوره درد میگیره
نه بی حس بخواه زمانی ک بچه ب دنیا میاد خیلی شیرینه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.