۵ پاسخ

دلدرد بودن بچه ربطی ب شیر ندارع حالا درستع نباید چیزای نفاخ بخوریم ولی این دلدرد رو همه بچه ها دارن

سلام مامان عزیز😊🌸
خدا قوت 💪🏻🌸
عزیزم اصلا بحث زیاد شیر دادن یا ندادن نیست ، یه چند تا مورد و خواهرانه از یه مامان که تو شرایط تو بوده دقیق ( الا اینکه من خودم فکر میکردم شیرم بده) بهت میخوام بگم .😊

اول از همه اگر این اتفاق هر شب میوفته، یعنی حداقل ۶ ۷ شب پش هم ، حتما به دکتر کوچولوت بگو براش داروی ضد نفخ یا همون کولیک رو تجویز کنه . بعدم نی نیامون فقط بلدن برای مقابله با دردشون تنها کاری که بلدن و انجام بدن و شیر بخورن 😢تا ارم شه دردشون .


اما اگر فقط چند بار براش تو ماه اتفاق افتاده عزیزم میتونه « اور تایرد» یا خستگی زیاد باشه. این وقتیه که نی نی درست نخوابیده و خیلی خسته است و نمیتونه بخوابه . تو این موقعیتا بهونه و غرغر و فقط شیرم بده میشه 😅😢😓و کوچولومون از ما بعنوان پستونک استفاده میکنه تا اروم شه و بخوابه . من همین الان که دارم اینو مینویسم یک پستونک جاندارم 😅

یا روز رشدشه ، میدونی که نی نیامون خطی رشد نمیکنن و یهو تو یک یا دو روز هم قد میکشن هم وزن اضافه میکنن . اون روزا نی نیا ناارومن و بسیار شیر میخورن.

پس میتونه همه ی این شیر خوردنا معنیای متفاوتی بده تنها کاری که میکنی هر وقت این اتفاق افتاد سعی کن بدنت بی اب نشه ، دمنوش بابونه هم ارامش بخشه هم شیرتو زیاد میکنه . دمنوش رازیانه بخور یا شیر و خرما . ابمیوه های شیرین و… در کل سعی کن اروم باشی اینا همه نرماله 😊😅🌸

اشتباه میکنی دیگع
من پسرمو بردم دکتر گفت بدترین ظلمی که میتونی ب بچه بکنی اینکه هی شیر خشک بریزی دهنش
دکتر گفت تا۳الی۴ساعت بچه سیره وقتی شیرخشک میخوره
گفت زمینو زمانو بهم دوخت گریه کرد
شیر نده بهش
بزار شیر خودتو بخوره یه ساعت بعد شیرخشک بده
شیرخودتو با شیرخشکو قاطی نکن دلدرش بدتر میشه

خیلی بهش دادیااا . تو ۳ساعت اندازه ۶ساعت شیر دادیش

بگو ربطی نداره همه بچه ها همینطورن حالا یکی ضعیف تر یکی شدید تر حتما آروغ بچه رو بگیر بعد شیردهی

سوال های مرتبط

مامان اِرمیا جونم مامان اِرمیا جونم ۹ ماهگی
نمی رسم به هیچ کاری فقط غذا و درست می کنم و بچه داری
نمی‌ تونم همش خونم بهم ریختس 😭😭😭
شوهرم می گه مهمونی بگیریم هی چن تا از دوستاشو خانواده
بهش می گم خانوادت واجب تره اونو بگیریم اونا بعد عید تازه ناراحت هم می سه این جوری می گم می گه تازه مگه می خای چیکار کنی بهش بر می خوره
خدایا دیگه مخم نمی کشه هر دفعه ناراحت می شم شیرم کم می شه ولی گریه نکنم بدتر می شه حالم همش گریم می گیره درکم نمی کنه
مگه چن ساله همش می گم ای کاش دیر تر ازدواج کردم در حد سن خودم ازم توقع می رفت
اصلا نمی فهمه تازه زایمان کردم بدنم زود خالی می کنه ‌
اینارو که بهش توضیح می دم می گه همش غر غر می کنی
موهای پامو نزدم می گه مثل قبل به خودت نمی رسی با بفهم من بدنم کهیر می زنه جدیدا تیغ بزنم حساس تر می شه الانم مثل قبل نمی تونم لیزر
از همه طرف روانمو تحت فشار می زاره
یکم کارا بچه دیر می کنم یه جوری می گه بیا بچه رو عوض کن یا شیرش بده انگار من هیچ وقت حواسم بهش نی
هر موقعه بچه سرحاله نگهش می داره یا خوابه بعد میگه من کمک می کنم
خدایا خودت کمک کنم افسرده نشم
قبلا هم قول داده بود منو ببره مسافرت الان به رو خودش نمی یاره
فقط حال روحی دیگران بزاش مهمه