۹ پاسخ

چه دختر بامزه و خوشگلی 😍

منم دقیقا همین حالتها رو داره بچه هام مرداد ۲ ساله میشن و دائم در حال از پوشک درآوردن
فکر کنم باید مقاومت رو بذارم کنار برم تو کارش

سلام ماشاالله بهش

دختر زیبای تیر ماهی یعنی چن روز دیگ تو آنیسا میشه دوسالتون 😍😍😍😍البته من تولد گل دخترمو۱۰تیرمیخوام بگیرم

نگار زیبا 😘😘

من تازه یه ماهه گرفتم از پوشک واقعا این مرحله رو رد که میشی قشنگ خلاص میشی🤣

به منم همه تو این گهواره میگفتن نه زوده فلانه.ولی بچه با بچه فرق میکنه.من گرفتمش.خودش راحت شده ولی برای من یکم سخت شده که هردفعه باید بشورمش دوباره شلوار بپوشه باز یک ربع دیگه همینجوری.ولی واقعا هوا گرمه بچه ها گناه دارن

قیافشووووووووووو انگار دختر خارجیا☺️

من پسرمو ده روزی هست از پوشک گرفتم یک ماه دیگه دو سالش میشه
خیلی خیلی راحت بود طی چهار روز جیششو‌گفت و طی یه هفته پیپی رو ، تو اون چهار روز دو روز اول یه ربع میبردمش رو پاتیش و دو روز دوم یک ساعت یا دو ساعت یک بار روز پنج دیگه خودش میگفت ، من پاتیش رو بیرون گذاشتم چند روز اول که دائم میبرمش خسته نشم فقط شلوارشو در میاردم خودش مینشت
تو اون چهار روز فقط دوبار رو پارکتا جیش کرد و دو سه بارم تو شلوارش ،
خیلی راحت بود اصلا فکرشم نمیکردم

سوال های مرتبط

مامان نگار مامان نگار ۲ سالگی
سلام مامانای قشنگ. بعد از حدود ۱۲ روز میخوان تجربه از پوشک گرفتن رو بگم.
نگار از حدود ۱۸ ماهگی صحبت میکنه و تقریبا ۲۰ ماهگی جمله ها رو کامل میگفت، منظور اینکه چون کامل صحبت میکنه میتونست بگه کارهاشو. فرق جیش و پی پی رو میدونست، پله ها رو راحت بالا و پایین میره. از پوشک شدن بیش از اندازه بدش میومد. شب تا صبح پوشکش خشک بود کاملا‌. با اینکه تازه کتاب خریده بودم ک شهریور ماه شروع کنم از پوشک بگیرم، اما خودش دیگه داشت اذیت میشد و با توجه ب آمادگی هاش منم شروع کردم. تو یک ماه اخیر کتاب ها رو زیاد براش خونده بودم و از روز اول به ذوق لگن، همکاری کرد و جیش رو میگف ۸۰ درصد مواقع، اما پی پی رو تا ی هفته نمیگفت و تو شلوارش پی پی میکرد، و حتی دو روز اول اصلا پی پی نکرد، من کم کم تشویقش کردم، اولین بار ی کارتون دید ک تونست بشینه رو لگن و کارشو انجام بده و بعد ک تموم شد با ی حالت ترس و نگرانی ک مامان این چیه؟ مواجه شد ک من سعی کردم آرومش کنم و توضیح بدم تو کتابت اون پی پی مال روباه بود، اینم برای نگار. تا دو روز این ترس رو داشت، اما با هدیه دادن بعد از هر پی پی تو لگن، سعی کردم اضطرابش کم بشه. هدیه های من کتاب و خوراکی و میوه بود. الان خدا رو شکر دیگه ترس از پی پی نداره و دیگه میتونم بگم تقریبا این پروسه تموم شد. اما چیزی ک خیلی مهمه*صبر صبر صبر*
تو بهترین شرایط روحی و روانی خودتون این پروسه رو شروع کنید، چون بچه ای ک بترسه ممکنه شب ادراری بگیره،پروسه طولانی بشه. ب هیچ وجه دعوا نکنید و فقط با مهربونی هر روز رو پیش ببرید.
راستی من اصلا نگار رو هر ده دقه یک ربع نبردم دستشویی چون خودش کنترل داشت، فک کنم دخترا یکم زودتر کنترل رو یاد میگیرن. حدودا هر چهل دقه یا یک ساعت میرفتیم