این تهوع من کشت دیگه صبح ها لووتیروکسین میخورم باید نیم ساعت چیزی نخورم از گرسنگی ببخشید زردآب بالا میارم دل و رودم میاد بیرون دیگه موقع مسواک زدن بالا میارم . یه بویی بخوره بهم خوشم نیاد بالا میارم موندم ۲۰ هفته شدم چرا تمومی نداره همسایه مامانم میگفت تا الان مونده تا آخر بارداری هست😫😫😫😫😫😫

هنوز تهوعت بهتر نشده زهرا چقدر سخته🥺😥

دختر و نازدار😁😁
بازم دختر میخوای😝😝
برو یکم سر شهاب خودتو خالی کن دلت آروم میگیره 😜😅

منم اینجوری بودم تا زایمانم هم بالا میوردم نمیتونستم برم جایی حس میکردم غذا توی معدم نمیمونه خیلی سخت حتی ازخونم حالم بهم میخوره خداکمکت کنه ولی من دوتا پسربودن افتضاح بود نمیدونم چطور خرشده بود دومی باردارشدم به هوای اینکه دیگه دومی بارداریم بهترمیشه ولی خب خداروشکر الان دوسال شد پسرم ولی تاالان یادم میاد خیلی سخت گذشت

انشاالله که مال تو ، زودتر خوب بشه ولی من چه سر دخترم چه پسرم تا روز زایمان هر روز صبح زرد آب بالا می‌آوردم.دیگه دل و روده ام میخواست بیاد بیرون.سمت سینک میرفتم اوق میزدم.در یخچال باز میکردم.سبد پیاز سیب زمینی همش اوق اوق. به زور آشپزي میکردم.وای چقد سخت و بد بود.

ای بابا....من خوب شدم دیگه

گناه چقدسخته

منم سر آیشین تا آخرش همین بودم
قرص هم مثلا ۶ اینا میخوردم ک سریعا بالا نیارم دیگه اگ ۸ و ۹ بیدار میشدم جذب شده بود

بارداری دخترهمینجوره زهرا.منم سر دنیز همینجور بودم سه ماه اول ک هرروز بود بعدم هفته ای یکی دوبار..اینبار تهوعم تموم شده اماامان از درد کمر و دل و یبوست و درد واژن ک ازهمه بدتره

نه ان شاءالله تا آخر بارداری نیست
چه کنیم خواهر غیر تحمل

از سینک بدم میاد موقع ظرف شستن اگه شکلات دهنم نباشه بالا میارم