۶ پاسخ

همه نامانا همینن

منم میفرستمش خونه مادرشوهرم که حمام کنم یا استراحت کنم بعد مثل چی پشیمون میشم دلم تنگ میشه از سر ناچاری میفرستم دو تا بچه کوچیک سختمه البته دو سه ماهی یکبار چون مادرشوهرم حوصله بچه نداره اخلاقش تنده

من که دیشب فکرکردم دخترم رفته خونه عمش دلم براش تنگ شدیه ساعت بعد دخترم اومدبامادرشوهرم رفته بودروزه یه لحظه به اونایی که طلاق میگیرن وبچه هاشون ونمیبینن فکرکردم

خداییش خیلی سخته من حتی چند شب میخوام جای خوابشو عوض کنم دلم نمیاد حتما باید دستشو بگیرم و تو بغلم باشه تا بتونم بخوابم

من که به هیچکس هم نمیسپرم دیگه همسرم هفته پیش برد استخر مردم تا برگرده

منم نمیتونم اصلا از خودم جداش کنم واقعا حس عجیبیه کلا تو استرسی😵‍💫

سوال های مرتبط