۵ پاسخ

من معلمم و فعلا تعطیلم پارسال دخترم را برای مامانم می‌بردم چون فوق العاده به من و شیرم وابسته بود اگه زنگ میزدم به مامان اذیت می‌کرد و داد و گریه اما در کل با مامانم جور بود خورش ظهر را شب یا عصر روز قبل میپزم پلو میمونه ظهر همسرم زودتر بیاد مبپزه وگرنه خودم اومدم دم میزارم صبح نیم ساعت برنج را خیس میکنم بعد آبش را دور میریزم میزارم کنار
کارای خونه را هم تا جایی که برسم انجام میدم یه کاریی مثل ظرف شستن و جارو کشیدن همسرم کمک میکنه اگه بچه نزاره انجام بدم الان دخترم رو از شیر گرفتم تو بغل باباش خواب میره گاهی کار داشته باشم میدم اون میخوابونه کلا همکاری نیاز داره بین زن و مرد ولی کلا سر کار خونه به خودت سخت نگیر خونه ای که توش بچه کوچیک هست نظم نمیگیره اصلا این روزا هم زود میگذره دلت واسه شلختگی های کودکانه خونت تنگ میشه نگران نباش اول شاید سخت به نظر بیاد برات کار بیرون کم کم عادت میکنی من دیشب به همسرم میگفتم وای باز مهر اومد باز با ارغوان سخته برم سر کار و به کارای خونه برسم اون گفت اتفاقا اون موقع کالای خونمون برنامه داشت تو برنامه داشتی برای همه کارات الان بی برنامه بازی در آوردی بیشتر

پسر من اوایل خیلی اذیت میکرد و بی قرار بود ۹ ماه خودم بودم و خودش ولی الان دیگه یادگرفته میاد باهام خدافظی میکنه تا برم

من از دو ماهگی پسرم برگشتم سرکار ، پیش مامانم میزارم . خدایی دلم واسش کباب میشه ، اما ناچارم اگه شرایطو نپذیرم باید تو خونه بشینم .

مدیریت میخواد دیگه

و منی ک تو مرخصی زایمان باردار شدم😖😖😖😖 ی ماه دیگه برم چی بگمممم

سوال های مرتبط