۱۰ پاسخ

منم سرهمبن موضوع با مادرشوهرم دعوام شد دیگه خسته شده بودم از حرفاشون یک هفته هست قهریم خداروشکر الان دارم مزه زندگی رو میفهمم

هر بچه ای متفاوته و مقایسه کردن کار اشتباهه اصلا به خودتون استرس ندید و بزارید به روند طبیعی بچه پیش بره زیاد غذا خوردن که خوب نیست

نترس عزیزم برا ماهم همینجوریه پدر شوهر مادر شوهر من بچرو با بچه جاریم که نه ماه بزرگتره مقایسه می‌کنن میگن قد نکشیده این کوتاهه خب معلومه اون قد بلند تره چون نه ماه بزرگتره

دختر من ۹ ماهشه ۷ کیلو عزیزم جواب نده مهم اینه که تنشون سالم باشه

عزیزم منم مثل شما درگیرم درکت میکنم ولی همسرم هم میکه بیخیال باش مهم سلامتیشه.

پسرمنم ۷ کیلیوه همه بهم سرکوفت میزنن خودتو ناراحت نکن ببین فقط تنش سلامت باشه بقیه رو ول کن سعی کن فرنی‌وحریره بادوم‌بهش بدی اگرم نخورد خودت عذاب وجدان نگیری

عزیزم همین که پسرت تندرسته برات مهم باشه ب هیچ کسی هم اهمیت نده
وقتی ذهن ما مامانابهم میریزه نمیدونیم بایدچیکارکنیم اول آروم باش بعدم بدون توجه ب اطرافیانت کاری که میدونی درسته رو انجام بده
مثلا اگه شیرخشک میخوره تعداد وعده هاشوبیشترکن اما مثلا30تاو60بهش بده اگه غذاکمکی میخوره کم کم بهش بده تاحجم معدش توانایی داشته باشه ذره ای ب کسی اهمیت نده جز گل پسر
ببخشید اگه دخالت کردم عزیزم چون منم همه این روزا رو کشیدم وهمچنانم ادامه داره اما از یه جایی ب بعد ب خودم گفتم ب هیچ کسی اهمیت نده

عزیزم وزنش کم نیست خوبه
نگران نباش و اهمیت هم نده ب این حرفهای خاله زنکی

واااه دختر منم ۶۹۰۰ هست مهم اینه تنش سلامت باشه منم درگیر اینچیزا قبلا بودم اما کلا دیگه فقط سلامت دخترم برام مهمه چاقی سلامت نیست که

اخی بگردم
درکت میکنم مقایسه کردن واقعا رو اعصابه
مخصوصا ک شرایط بچه ها متفاوته

سوال های مرتبط

مامان 💙آیهان🥹💙 مامان 💙آیهان🥹💙 ۸ ماهگی
سلام خانما
من از اول به پسرم شیرخودمو میدادم بعد کلا منو شوهرم دوست نداشتیم شیرخشک بدیم بچه رو گفتم شیرداشته باشم چرا شیرخشک بدم
مادرشوهرمم میگفت شیرخشک بدرد نمیخوره و اینا
پسر من وزن تولدش ۳۱۲۰ بود طبیعی زایمان کردم حالا دخترخاله ی شوهرم چهل روز پیش زایمان کرده بچش ۳۹۰۰ بود وزنش فشارش زده بالا سزارینش کردن
این مادرشوهر من میگه طبیعی که خوبه سزارین سخته و اینا نمیدونم چرا فکر میکنه زایمان طبیعی بدون درده و سخت نیست ولی سزارین سخته در حالیکه دخترخاله ی شوهرم یک ماه بعد زایمان تو جشن بچش بزن و برقص داشت
حالا این به کنار ۱۴م مراسم بچه دختر خاله ی شوهرم بود مادرشوهرم دید بچش چاقه شیر خشکم میده به بچش مادرشوهرمن تو مراسم گفت که الان نمیشه به آیهان ( پسر من) شیرخشک بدی چاق بشه زینب ( دخترخاله ی شوهرم) شیرخشک میده بچش چاقه توهم الان یه قوطی بگیر یک ماهش میره ماهی یه قوطی شیرخشک بده بهش منم گفتم الان بعد شیش هفت ماه که نمیشه بعدم بچه من الان خیلی خوبه
بچه ی دخترخاله ی شوهرم چاق هست قدش کوچیک پسر من قدش بلند ولی لاغر مقایسه نمیکنم ولی هر انسانی متفاوته
احمقها اینارو نویفهمن واقعا